سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکه برادرش را در کاری ناپسند ببیند و بتواند او را از آن بازدارد و این کار را نکند، به او خیانت کرده است . [امام صادق علیه السلام]
 
یکشنبه 91 تیر 4 , ساعت 1:2 عصر

ماجرای عنایت حضرت عباس(ع) به آیت‌الله قاضی

 

خبرگزاری فارس: ماجرای عنایت حضرت عباس(ع) به آیت‌الله قاضی

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، به مناسبت میلاد سردار رشید کربلا حضرت ابوالفضل العباس علیه‌السلام گفت‌وگویی با حسن اردشیری، پژوهشگر و مؤلف بیش از بیست جلد کتاب و مدرس عرفان اسلامی انجام دادیم که مشروح آن از نظر می‌گذرد.

خبرگزاری فارس: پژوهشگر عرفان اسلامی با نقل قولی از آیت‌‌الله نجابت شیرازی، ماجرای عنایت حضرت ابوالفضل(ع) به مرحوم علامه سید علی قاضی را بیان کرد.

مکاشفات آیت‌الله سید علی قاضی از کجا شروع شد؟

اردشیری گفت: بزرگ عارفان آیت‌الله سید علی آقا قاضی مدت‌ها ریاضت می‌کشید و برنامه سلوکی داشت اما فتح بابی برایش روی نمی‌داد و هر روز شیداتر برای نماز به حرم حسینی(ع) مشرف می‌شد تا شاید فتحی و کشفی حاصل شود.

وی افزود: آیت‌الله نجابت شیرازی از شاگردان مرحوم قاضی ماجرا را چنین نقل می‌کند: آیت‌الله سید علی آقای قاضی که چهل سال  در ریاضت بود و همچون کوهی استوار، استقامت ورزیده است به این زودی خسته نمی‌شود... و می‌گوید؛ هر چه بادا باد، در بحر جنون پا می‌زنم، امشب کشفی نصیبم شد، شد، نشد، نشد... من کشف نمی‌خواهم تمام مدت چهل سال، آن هم برای زرق و برق و کشف کرامتی، نه! من معرفت خودش را می‌خواهم، من خودش را می خواهم.

وی ادامه داد: آیت الله قاضی همیشه نماز مغرب و عشاء را در حرمین شریفین  امام حسین (ع) و حضرت ابوالفضل (ع) به جا می‌آورد، اما این بار که به حرم حضرت ابوالفضل (ع) می‌رسد با خود می‌اندیشد که تا به حال در مدت چهل سال هیچ چیز از عالم معنا برایم ظهور نکرده، هر چه دارم به عنایت خدا و به برکت ثبات قدم است.

اردشیری از زبان آیت‌الله نجابت ادامه داد: در راه، سید ترک‌زبانی که دیوانه می‌نمود، به طرف مرحوم قاضی می‌دود و می‌گوید: سید علی، سید علی، امروز مرجع اولیا در تمام دنیا حضرت ابوالفضل(ع) هستند اما قاضی که متحیرانه قدم در وادی حایر  قدسی حسینی(ع) می‌گذاشت، متوجه نمی‌شود که آن سید چه می‌گوید!

وی افزود: به حرم حضرت ابوالفضل می‌رود، اذن دخول و زیارت و نماز زیارت می‌خواند و می‌خواهد که مشغول نماز مغرب شود. تکبیرة الاحرام را که می‌گوید، می‌بیند که وضع در اطراف حرم حضرت ابوالفضل (ع) به طور کلی عوض می‌شود، آنگونه که نه چشمی تا به حال دیده و نه گوشی شنیده و نه به قلب بشری خطور کرده است. قرائت را کمی نگه می‌دارد تا وضع تخفیف یابد و بعد دوباره نماز را ادامه می‌دهد، مستحبات را کم می‌کند و نماز را سریعتر از همیشه به پایان می‌رساند. به حرم امام حسین (ع) نمی‌رود و به دنبال جایی خلوت به خانه رفته و برای اینکه با اهل منزل برخورد نکند به پشت‌بام می‌رود.

اردشیری ادامه داد: آنجا دراز می‌کشد و دوباره آن حال می‌آید و بیشتر می‌ماند، تا اهل منزل سینی چایی را می‌آورند و آن حال از بین می‌رود. سپس نماز عشاء را می‌خواند و دوباره آن وضع بر می‌گردد؛ چیزی که تا به حال حتی به اقرار خود یک ذره‌اش را هم ندیده است و حالا که دیده، نه می‌تواند در بدن بماند و نه می تواند بیرون بیاید.

وی افزود: دوباره که شام را می‌آورند، آن حال قطع می‌شود و نیمه شب دوباره بر می‌گردد و مدت بیشتری طول می‌کشد. آری بالاخره درهای آسمان برایش گشوده و فتح باب می‌شود و او را غرق در تحیر می‌نماید، چنانکه آیت‌الله العظمی قاضی(ره) پس از این ماجرا می‌فرمایند: آنچه را می‌خواستم، تماما به دست آوردم...

این مؤلف و پژوهشگر مسائل عرفانی گفت: در هر زمان و مکان بهترین طریق برای طی مراتب سلوک، صراط مستقیم چهارده معصوم خواهد بود و بس. اگر این راه محکم، بهتر و بهتر به مردم و به خصوص جوانان شناسانده شود دیگر بیراهه‌های راه‌نما نخواهند توانست با رنگ و لعاب عرفان و معنویت در پی افسون دلباختگان کوی دوست شوند.

 

قام و منزلت عباس، مورد غبطه همه شهداست

پژوهشگر مسائل عرفانی با اشاره به حدیثی درباره منزلت حضرت عباس(ع) گفت: در روایت وارد شده «رحم الله عمی العباس و ان العباس عند الله منزلة یغبطه بها جمیع الشهداء یوم القیامة؛ خداوند عموی ما عباس را بیامرزد. برای او نزد خدا مقامی است که همه شهیدان در روز قیامت بر آن غبطه می‌خورند.»

وی گفت: آنچه از  حضرت عباس (ع) بیشتر در ذهن‌ها به تصویر کشیده شده و زبان‌ها گویای آن است، شجاعت اوست؛ حال آنکه قبل از همه چیز آن حضرت بنده‌ای سراپا تسلیم درگاه الهی است و تمام عظمت‌ها و ارزش‌های او زیر سایه همین بندگی و اطاعت محض الهی قرار دارد.

بصیرت عباس (ع) او را تابع ولایت کرد

اردشیری در ادامه تاکید کرد: حضور حضرت عباس(ع) در عاشورا نشان داد که عارفی بصیر است و می‌داند که در مواقف مختلف چگونه ظهور و بروز داشته باشد. البته برای او که با نور الهی می‌بیند این امر دشوار نیست، ولی به ما می‌آموزد که عرفانی ارزنده است که اولا از سر چشمه ولایت سیراب گردد و ثانیا ثمره‌اش پیروی از ولایت باشد.

اردشیری با بیان روایتی از امام صادق (ع) که فرموده: «عموی ما عباس بصیرتی نافذ و بینشی عظیم و ایمانی شدید داشت، در محضر امام حسین جهاد نمود و در راه حضرتش جانبازی و ایثار تمام نمود و به شهادت رسید» گفت: بصیرتش به آن حضرت آموخت که ادب ورزد و در عین برادری، امامش را به لقب امامت صدا زند و همواره در برابر او متواضع و فروتن باشد و خود را خادم او و اهل بیتش بداند و فریب امویان را در فرستادن امان نامه نخورد و بداند که تعالی و شرافت و وصال در سایه امامت متجلی می‌شود.

اعیاد بزرگ شعبانیه بر تمامی مسلمانان جهان مبارک باد .


 


یکشنبه 91 تیر 4 , ساعت 12:41 عصر

قائم مقام مرکز تحقیقات و کنترل دخانیات در گفت‌وگو با فارس:
اعتیاد‌آوری نیکوتین 4 برابر هروئین است

 

خبرگزاری فارس: اعتیاد‌آوری نیکوتین 4 برابر هروئین است
 قائم مقام مرکز تحقیقات، پیشگیری و کنترل دخانیات شهید بهشتی گفت: اعتیاد‌آوری نیکوتین از مواد اعتیاد آور دیگر بسیار بیشتر است و تحقیقات نشان داده میزان اعتیاد‌آوری نیکوتین 4 برابر اعتیاد‌آوری هروئین است در نتیجه پروسه ترک آن به همین میزان دشوار است.

 هومن شریفی در گفت‌وگو با خبرنگار بهداشت و درمان فارس در پاسخ به اینکه چرا ترک سیگار برای برخی سخت است در حالی که عوارضی مانند درد بدن در ترک مواد مخدر ندارد گفت: ترک سیگار به این سادگی که گفته می‌شود نیست. فردی که 20 سال مداوم سیگار مصرف کرده است و روزی 20 نخ سیگار ‌کشیده یعنی روزی 200 بار به سیگار پک زده که می‌شود سالی 70 هزار بار، حالا می‌خواهد این کار را یک مرتبه قطع کند.

اعتیاد آوری نیکوتین 4 برابر هروئین است

قائم مقام مرکز تحقیقات، پیشگیری و کنترل دخانیات دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تاکید کرد: فرد هیچ رفتار ارادی را به شدت سیگار کشیدن انجام نمی‌دهد که دست، دهان و مجاری تنفسی با آن در تماس باشد. دیگر اینکه اعتیاد‌آوری نیکوتین از مواد اعتیاد آور دیگر، بسیار بیشتر است.

وی گفت: بر اساس تحقیقات میزان اعتیاد‌آوری نیکوتین 4 برابر هروئین است در نتیجه پروسه ترک آن به همین میزان دشوارتر است.

به گفته این متخصص اعتیاد شناسی فرد برای ترک سیگار باید هم درمان‌های دارویی دریافت کند و هم درمان‌های رفتاری. سردسته درمان‌های دارویی جایگزین‌های نیکوتین است چون فرد سیگار را مصرف می‌کند تا نیکوتین بدنش تامین شود.

شریفی خاطرنشان کرد: درمان‌های رفتاری خیلی پیشرفته شده‌‌اند. بسیاری از افراد سیگاری شرطی شده‌اند تا حدی که فرد هنگام مواجه شدن با یک حادثه خاص یا منظره خاصی سیگارش را روشن می‌کند پس باید با توجه به رفتار فرد سیگاری برای همان فرد درمان خاص تعریف شود.

سرفه بعد از ترک سیگار معمولاً نشانه خوبی است

وی در پاسخ به اینکه چرا برخی افرادی که سیگار را کنار می‌گذارند سرفه‌های زیادی می‌کنند گفت: اتفاقاً در بیشتر موارد این نشانه خوبی است، چون سیگار کشیدن و مخصوصاً قطران موجود در سیگار سبب می‌شود تا مژک‌های تنفسی فلج شوند و کار نکنند در نتیجه مواد زائدی که در ریه است در ریه می‌مانند و ریه قدرت خارج کردن  آن را ندارد.

 قائم مقام مرکز تحقیقات، پیشگیری و کنترل دخانیات دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی افزود: با حذف قطران مژک‌ها دوباره شروع به کار می‌کند و معمولاً افرادی که سیگار را ترک کرده‌اند تشویق می‌کنیم که فیزیوتراپی قفسه سینه انجام دهند و یک نفر آرام و به طور متناوب به پشت او ضربه بزند و انجام این کار 2 تا 5 دقیقه در روز کمک می‌کند که مواد موجود در ریه زودتر تخلیه شود.



چهارشنبه 91 خرداد 24 , ساعت 10:28 صبح

شیخ و نحوه خرج بیت المال


شیخ مرتضی انصاری در سال 1214 قمری به دنیا آمد و پس از طی مراحل تحصیل، سال‌ها بر کرسی تدریس تکیه زد و شاگردانی محقق و مجتهد در مکتبش پرورش یافتند؛ همه فقها و مراجع بعد از ایشان، بی‌واسطه یا با واسطه، خوشه‌چین محضر پرفیضش بودند.

دو کتاب گرانسنگ وی، مکاسب و فرائد، سال‌هاست که محور تدریس در حوزه‌های علمیه است، سال‌های متمادی زمام مرجعیت و رهبری جهان تشیع به دست با کفایت شیخ مرتضی انصاری اداره شد. این فقیه عالی‌قدر سرانجام در سال 1281 قمری به سوی حق شتافت و در جوار ضریح سالار شهیدان، حسین بن علی علیه‌السلام، به خاک سپرده شد.

همگام با فقیران

شیخ انصاری با وجود آن همه وجوهات که از 40 میلیون شیعه نزدش می‌آوردند، مانند فقرا زندگی می‌کرد، حتی اموالی که به عنوان هدایا خدمتش داده می‌شد را بین طلاب و مستمندان قسمت می‌کرد و مقداری از آن را هم برای آزادی زائرانی که در راه مشهد اسیر ترکمان می‌شدند، ارسال می‌کرد.

چه هنری؟

استاد شهید مرتضی مطهری درباره دقت شیخ انصاری در مصرف بیت‌المال می‌نویسد: «شیخ انصاری آن مردی که مرجع کل فی الکل شیعه می‌شود، آن روزی که می‌میرد،‌ با آن ساعتی که به صورت یک طلبه فقیر دزفولی وارد نجف شده است، فرقی نکرده است. وقتی که خانه او را نگاه می‌کنند، می‌ببینند، مثل فقیرترین مردم زندگی می‌کند. یک نفر به ایشان می‌گوید: آقا! خیلی هنر می‌کنید که این همه وجوه به دست شما می‌رسد، هیچ تصرفی در آنها نمی‌کنید.

می‌فرماید: چه هنری کرده‌ام؟ عرض می‌کند: چه هنری از این بالاتر؟!

می‌فرماید: «حداکثر کار من، کار خرک‌چی‌های کاشان است که تا اصفهان می‌روند و برمی‌گردند، خرک‌چی‌های کاشان را که پول به آنها می‌دهند که بروند از اصفهان کالا بخرند و کاشان بیاورند، آیا دیده‌اید که به مال مردم، خیانت کنند؟ آنها امین هستند و حق ندارند.

شیخ و شاهزاده

آن روز دختر ناصر‌الدین شاه، برای دیدار شیخ انصاری، وارد منزل وی در نجف اشرف شد، کمی سرگین که به جای ذغال در منقل مشتعل بود، سفره حصیری آویزان به دیوار و پیه‌سوز سفالی که اتاق را نیمه روشن کرده بود، توجهش را جلب کرد، شاهزاده وقتی وضع اتاق را دید، نتوانست احساس خویش را پنهان کند، از این روز گفت: اگر مجتهد این است، پس حاج ملا علی کنی چه می‌گوید؟ هنوز سخنش تمام نشده بود که شیخ انصاری از جا برخاست و با ناراحتی فرمود: «چه گفتی؟ این کلام کفرآمیز چه بود؟ بدان که خود را جهنمی کردی، برخیز و از نزد من دور شو، حتی یک لحظه هم در اینجا نمان، زیرا می‌ترسم عقوبت تو، مرا هم بگیرد ...»

شاهزاده از تهدیدات شیخ به گریه افتاد و گفت: آقا توبه کردم، نفهمیدم، مرا عفو کنید، شیخ خطایش را بخشید و فرمود: «تو کجا و اظهار نظر درباره ملا علی کنی کجا؟! او حق دارد و باید آن طور زندگی کند، زیرا در مقابل پدر تو باید به همان گونه زندگی کرد، ولی من در میان طلاب و مستمندان هستم؛ باید وضعم و امور زندگیم همانند همین انسان‌ها باشد»

جهیزیه دختر شیخ

سبط الشیخ نوه دختری شیخ انصاری نقل می‌کند: مرحوم شیخ دخترش را شوهر داده بود و طبق معمول بین عقد و عروسی فاصله‌ای می‌افتد، خانواده ایشان به خدمت شیخ رسید عرض کردند: آقا امشب شب عروسی دختر شماست دستوری دهید همراه دختر چه بفرستیم؟ شیخ فرمود: یک سبد خرما! خانم آشفت و گفت: شب عروسی است و مردم همراه دخترانشان چیزهای گرانبها می‌فرستند، من چگونه دخترم را با دست خالی بفرستم؟!

شیخ در گنجه‌ای (کمدی) را که کنارش بود، به روی خانم گشود، خانم شیخ دید از پایین تا بالای گنجه کیسه‌های پول روی هم چیده شده است، شیخ فرمود: آن مقدار که من می‌توانم در حضور پیامبر خدا جواب بدهم، همین سبد خرماست، شما هم هر چه می‌توانید جواب بدهید بردارید.»

خانم عرض کرد: شما که شیخ انصاری هستید و نمی‌توانید جواب دهید، من چگونه می‌توانم جواب دهم؟!

فروش فرش

زمانی حدود بیست هزار تومان نزد شیخ آوردند، شیخ مشغول تقسیم آن شد، شخصی آمد و درخواست چهار تومان طلب خود را از شیخ کرد و گفت فلان وقت گندم برایتان آورده‌ام و مبلغ آن را نداده‌اید، شیخ فرمود: چند روز مهلت بده،‌ آن مرد قبول کرد و رفت، یکی از علما پرسید: استاد، این مقدار اموال در دست شماست، چرا طلب مرد کاسب را ندادید؟

شیخ پاسخ داد: اینها مال فقراست، ربطی به من ندارد، از مال خود چیزی ندارم که بدهم، قصد دارم این فرش را بفروشم و ادای دین خود کنم به این لحاظ مهلت خواستم.

نان و تره

دختر شیخ می‌گفت: در روزگار کودکی که به مکتب می‌رفتم، رسم بود بعضی از روزها ناهار دانش‌آموزان را به مکتب می‌آوردند و دسته جمعی با خانم معلم غذا می‌خوردیم.

روزی به مادر گفتم: از منزل ... (نام چند نفر از علما) سینی‌های غذا که در آن چند نوع از طعام یافت می‌شود، به مکتب می‌آورند؛ ولی شما همیشه برایم نان و قدری تره می‌فرستید، طوری که من شرمنده می‌شوم.

شیخ تا کلام مرا فهمید، با حالت تغییر فرمودند: دفعه بعد نان تنها برای او بفرستید تا نان و تره به دهنش خوش آید!

دارایی شیخ هنگام وفات، معادل با هفده تومان پول ایرانی بود که همان مقدار هم بدهکار بود، حتی بازماندگانش توان تهیه لوازم معمولی اقامه عزا را نداشتند.

اعتراض مادر شیخ

روزی مادر شیخ زبان به اعتراض گشود و گفت: با این همه وجوهاتی که شیعیان از اطراف نزد شما می‌آورند، چرا برادرت منصور را کمتر رعایت می‌کنی و به او مخارج مکفی نمی‌دهی؟

شیخ بی‌درنگ کلید اطاقی را که وجوه شرعیه در آنجا بود، در آورد و گفت: «هر قدر صلاح می‌دانی به فرزندت بده، ولی در روز واپسین هم با خودت باشد، مادر از این کار امتناع ورزید و گفت: هیچ گاه برای رفاه چند روزه فرزندم، خود را در قیامت گرفتار نخواهم کرد.

چادر شب

همسر شیخ انصاری خواهش کرد؛ تا چادر شبی برای پوشاندن رختخواب‌های منزل خریداری کند. شیخ به این کار، تن  نداد، همسرش که از مشخص بودن رختخواب‌ها در گوشه اطاق، در برابر دوستان، ناراحت بود پس از مأیوس شدن از جلب موافقت شیخ در خرید گوشت صرفه‌جویی کرد، او به جای سه سیر، تا مدتی دو سیر و نیم گوشت خرید کرد و از راه ذخیره پول نیم سیر گوشت، چادر شبی خرید.

شیخ وقتی چادر شب را در منزل دید و به نحوه خرید آن پی برد، با ناراحتی گفت: «ای وای که تا به حال مقداری از وجوه بیت‌المال بی جهت مصرف شد، خیال می‌کردم، سه سیر گوشت حداقلی است که ما می‌توانیم با آن زندگی کنیم»، آن‌گاه دستور داد تا چادر شب را پس بدهند، از آن پس به جای سه سیر گوشت دو سیر و نیم خریداری کنند.

وجوه شرعی در نظر شیخ

در دوران مرجعیت شیخ انصاری هنگامی که سیل حقوق شرعی از اطراف جهان تشیع به سوی او سرازیر بود، خانواده‌اش در وضع سختی به سر می‌بردند، آنان از نظر اقتصادی در تنگنا بودند، زیرا شیخ برای هزینه منزل، مبلغ بسیار ناچیزی اختصاص داده بود.

خانواده شیخ پیش یکی از علما که نزد شیخ از احترام و منزلتی برخوردار بود، از کمی مقرری خود شکایت کردند و از او خواستند تا در این باره، با شیخ گفتگو کند، شاید اندکی بر مقرری افزوده شود.

آن عالم بزرگوار خدمت شیخ آمد و خواسته خانواده را باز گفت، شیخ که به سخنان وی، کاملاً گوش می‌داد، هیچ پاسخی نداد. روز بعد، وقتی شیخ انصاری به منزل آمد، به همسرش فرمود: وقتی لباس‌های مرا می‌شورید، پساب آنها را نگه‌دار  و دور مریز، همسر شیخ نیز چنین کرد.

استاد اعظم فرمود: آب را بیاور، وقتی حاضر شد رو به همسر کرد و فرمود: بنوش!

- بنوشم؟! این چه دستوری است؟ هیچ عاقل چنین کاری نمی‌کند!

-این مال‌هایی که نزد من است، در نظرم مانند همین آب چرکین است، همان‌گونه که تو نمی‌توانی از این آب بنوشی؛ من هم حق ندارم و برایم جایز نیست، بیش از آنچه اکنون می‌دهم، به شما بپردازم، زیرا این اموال، حقوق فقراست، در مقابل آن شما و سایر مستمندان در نظرم برابرید.

دام‌های شیطان

یکی از شاگردان شیخ انصاری(ره) می‌گوید: «زمانی که در نجف اشرف و نزد شیخ انصاری به تحصیل مشغول بودم، شبی شیطان را در خواب دیدم که طناب‌های متعددی در دست داشت، پرسیدم: این بندها برای چیست؟ پاسخ داد: اینها را به گردن مردم می‌اندازم و آنها را به سمت خویش می‌کشم و به دام می‌اندازم، روز گذشته یکی از طناب‌های محکم را، به گردن شیخ مرتضی انصاری انداختم و او را از اتاقش تا وسط کوچه کشیدم، ولی افسوس که علی‌رغم زحمات زیادم، شیخ از قید رها شد و برگشت.

وقتی از خواب بیدار شدم، در تعبیر آن به فکر فرو رفتم. پیش خود گفتم: خوب است از خود شیخ بپرسم؛ از این رو، به حضور ایشان شرفیاب شده، خواب خود را برایش باز گفتم.

شیخ فرمود: شیطان راست گفته است؛ زیرا آن ملعون می‌خواست مرا فریب دهد که به لطف خدا از دامش گریختم.

دیروز، من پول نداشتم، اتفاقاً چیزی در منزل لازم داشتیم، با خود گفتم: یک ریال از مال امام زمان (عج) نزدم موجود است و هنوز وقت مصرفش نرسیده است، به عنوان قرض بر می‌دارم و روزهای بعد ادا خواهم کرد.

یک ریال برداشته از منزل خارج شدم، همین که خواستم پول را خرج کنم، با خود گفتم: از کجا که من بتوانم این قرض را ادا کنم؟ و در همین اندیشه و تردید بودم که تصمیم خود را گرفتم، چیزی نخریدم و به خانه برگشتم، پول را سر جای خود گذاشتم.



پنج شنبه 91 فروردین 24 , ساعت 2:35 عصر

«واردات از ایران را متوقف کن ، بقیه اش با من»

روزنامه داون پاکستان نوشت: عربستان سعودی از دولت پاکستان خواسته است که در مورد تصمیم خود مبنی بر ادامه همکاری با ایران در حوزه انرژی تجدید نظر کند.
به گزارش مشرق به نقل از انتخاب، پیام ملک عبدالله پادشاه عربستان در این خصوص از طریق عبدالعزیز بن عبدالعزیز معاون وزیر خارجه عربستان به مقامات ارشد پاکستان منتقل شده است.

بر اساس این گزارش، ملک عبدالله پیشنهاد "بسته ی جایگزین" را برای برطرف کردن نیازهای رو به رشد پاکستان در حوزه انرژی داده است تا این کشور پروژه های واردات گازی، برقی و نفتی خود با ایران را متوقف کند.

همچنین، معاون وزیر خارجه عربستان پیشنهادی مبنی بر اعطای وام و ساخت تاسیسات نفتی برای خروج پاکستان از بحران اقتصادی و انرژی را داده است.

روزنامه داون پاکستان در ادامه به نقل از منابع خود ادعا کرد: این پیشنهادات در جلسات مشترک وزرای عربستان و پاکستان در حال بررسی است.

شاهزاد عبدالعزیر بن عبدالعزیز گفتگویی رو در رو با یوسف رضا گیلانی نخست وزیر پاکستان و هیئتی بلندپایه داشت که طی آن پیغام ویژه ملک عبدالله را به آنها منتقل نمود.

کشور پاکستان مراودات بزرگ تجاری با ایران دارد و به همراه هند در حال نهایی کردن قرارداد خط لوله بزرگ نفت با ایران است. همچنین امنیت پاکستان وابستگی زیادی به جمهوری اسلامی دارد و این کشور به تنهایی قادر به مهار تروریست های وهابی نیست.

بر این اساس بعید به نظر می رسد پیشنهاد آل سعود همسایه ایران را وسوسه کند.

پیام خبر :

انگیزه من از گذاشتن این پست این است که خوانندگان محترم توجه داشته باشند که این ملک عبدالله فقط خوردن و خوابیدن بلد نیست میتونه حرف هم بزنه . آخه یکی اون جا نیست بگه بابا تو چیکارت به سیاست آخه یک خورده خبر گزاری ها را مطالعه کن ببین هنوز ایران کامل شیر نفتشو روی جهانیان نبسته حال و روزشون این جوری شده تو چه جوری میگی اون با من.

پنج شنبه 91 فروردین 24 , ساعت 10:56 صبح

السلام علیک یا علی بن ابی طالب

 

                           به مبارکی و شادی ، چو نگار من در آید

                                                                                             

                                                     بنشین نظاره می کن تو عجایب خدا را

                                                        

                             چو جمال او بتابد ، چه بود جمال خوبال؟

                                                                             

                                                    که رخ چو آفتابش ، بکشد چراغ ها را

                                                          

                              برو ای دل سبک رو! به نجف به دلبر من

                                                                                           

                                                    برسان سلام و خدمت ، تو عقیق بی بها را

 

 


جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان ( عج ) صلوات

 

شعر : مولوی با اندکی تغییر( به جای یمن نجف جایگزین گردید )


سه شنبه 91 فروردین 22 , ساعت 2:27 عصر

رد چای جوشیده حد و مرز خط یک لشکر

خبرگزاری فارس: رد چای جوشیده حد و مرز خط یک لشکر

به گزارش گروه «حماسه و مقاومت» خبرگزاری فارس، روزی در محضر آقا مهدی باکری و شهید حاج ابراهیم همت (فرمانده لشکر 27 حضرت محمد رسول الله «ص») بودیم که در آن صحبت از کنترل مناطق عملیاتی بود.

  حاج همت به آقا مهدی گفت: نگهبانان لشکر شما برای نیروهای سایر لشکرها سخت می گیرند و اجازه نمی دهند راحت عبور و مرور کنند مگر ترکی بلد باشند.

آقای مهدی در پاسخ گفت : شما یقین دارید که آنها نگهبانان لشکر ما هستند حاج همت گفت : من نه تنها نگهبانان لشکر شما را می شناسم حتی حد خط لشکر عاشورا را هم می شناسم . آقا مهدی با تعجب پرسید چطور چگونه می شناسید؟

  حاج همت گفت : شناختن حد و حدود لشکر شما کاری ندارد اصلاً مشکلی نیست هر خطی که از آن دود به هوا بلند شده باشد آن خط لشکر عاشوراست چون همیشه کتری های چای لشکر شما روی آتش می جوشد. همگی خندیدیم.


جهت شادی روح شهدا صلوات

 


سه شنبه 91 فروردین 22 , ساعت 9:37 صبح
دبکا فایل با ذکر شروط ایران اعلام کرد
عقب‌نشینی مشترک آمریکا و اسرائیل/توافق بر ابقای اورانیوم 3.5درصدی ایران
 

خبرگزاری فارس: عقب‌نشینی مشترک آمریکا و اسرائیل/توافق بر ابقای اورانیوم 3.5درصدی ایران

 

به گزارش فارس، یک پایگاه تحلیلی-اطلاعاتی مدعی شد که آمریکا و رژیم صهیونیستی در خصوص برخی مسائل درباره برنامه هسته‌ای ایران قبل از برگزاری نشست آتی مذاکرات 1+5 با ایران، توافق کرده‌اند اما این توافق حاکی از عقب‌نشینی آشکار آمریکا و این رژیم از خواسته‌های قبل آنان است.

دبکافایل که به منابع اطلاعاتی صهیونیستی نزدیک است، به نقل از منابعی در واشنگتن اعلام کرد که واشنگتن و تل‌آویو توافق کرده‌اند که ایران 1000 دستگاه سانتریفیوژ را برای خود حفظ کند.

این منابع افزودند که این دو همچنین توافق کرده‌اند که ایران 1000 کیلوگرم اورانیوم غنی‌شده 3.5 درصد را نیز حفظ کند در حالیکه در مذاکرات قبل جبهه غرب خواستار خروج کامل اورانیوم غنی‌شده ایران از خاک این کشور بود.

بنا بر این گزارش، واشنگتن و رژیم صهیونیستی همچنین توافق کردند که ایران به هیچ میزان اورانیوم 20 درصد غنی‌شده را در خاک خود نگاه ندارد.

دبکا افزود که واشنگتن و تل‌آویو نزد خود توافق کرده‌اند که این امر، نتیجه نهایی مذاکرات آتی شش کشور با ایران در ترکیه باشد که قرار است 14 آوریل (شنبه آینده 26 فروردین) در ترکیه برگزار شود.

هنوز روشن نیست که این دو چگونه قصد دارند چین و روسیه را در این خصوص با خود همراه کنند. اما منابع آمریکایی اعلام می‌کنند که به نظر می‌رسد که توافق پکن و مسکو نیز حاصل شده است.

دبکا به نقل از منابعی که آنان را ایرانی توصیف کرد افزود: منابع ایرانی نیز اعلام کردند که سران ایران معنای این توافق آمریکا و اسرائیل را بخوبی می‌دانند چرا که دولت اوباما خلاصه‌ای از این توافق را از طریق کانال‌های محرمانه به سران ایران منتقل کرده است و همین امر علت [مخالفت و] تاکید ایران بر حفظ اورانیوم 20 درصد غنی‌شده [در خاک خود] است. 

دبکا افزود: پس از آنکه ایران شاهد موافقت آمریکا و اسرائیل با ادامه غنی‌سازی و حفظ مقادیر کم‌غنی‌شده اورانیوم است، حتی قبل از اینکه مذاکرات در مرحله جدید آغاز شود و حتی بدون اینکه ایران موضع خود را اعلام کند، تهران کار خود را برای حفظ غنی‌سازی 20 درصد آغاز کرده است.

اختلافات بنیامین نتانیاهو و ایهود باراک

دبکا تصریح کرد که بنیامین نتانیاهو و ایهود باراک وزیر جنگ رژیم صهیونیستی هنوز این توافق خود را به هیچ عضوی در کابینه یا محافل سیاسی و نظامی [رژیم صهیونیستی] اعلام نکرده‌اند اما سخنان اخیر آنان در ساعات اخیر نشان‌دهنده اختلاف میان نتانیاهو و باراک درباره مسئله هسته‌ای ایران است.

دبکا افزود: نتانیاهو روز یکشنبه خواستار توقف کامل همه روند غنی‌سازی در ایران و خارج شدن اورانیوم غنی‌شده از این کشور شد. در حالی که ایهود باراک سخنانش نزدیک به توافق محرمانه نتانیاهو با باراک اوباما بود گفت که او موافق ادامه غنی‌سازی اورانیوم با غنای کم و باقی ماندن چند صد کیلوگرم اورانیوم غنی‌شده در خاک ایران است. همچنانکه سخنان ماریو مونتی نخست وزیر ایتالیا که به قدس [اشغالی] سفر کرده و اعلام کرد که موضع اسرائیل تغییر نکرده است و شش کشور باید از ایران بخواهند که غنی‌سازی را متوقف کند، مطلب نادرستی است. چرا که موضع اسرائیل اساسا تغییر کرده و تسلیم موضع ایران شده که [این موضع] همان غنی‌سازی است جز [غنی‌سازی برای] تحقیقات پزشکی [در حد 20 درصد].

دبکا تاکید کرد، می‌توان عامل امتیازدهی اساسی نتانیاهو را اینگونه برشمرد که وقتی که آمریکا و اسرائیل با دادن این امتیازها موافقت کردند و ایران به شرط گذاشتن خود ادامه داد دیگر اوباما نمی‌تواند با اقدام نظامی اسرائیل علیه برنامه هسته‌ای ایران مخالفت کند.

بر اساس گزارش دبکا، توافق نتانیاهو به اوباما این اختیار را داد که وی ایرانی‌ها را از طریق کانال‌های محرمانه بر سر میز مذاکره بیاورد. این کانال باز خواهد بود و آمریکا احتمالا به واسطه ترفندهای ایران مجبور خواهد شد با تهران سازش‌های بیشتری انجام دهد، تا اینکه به اسرائیل چراغ سبز حمله به ایران را بدهد.

دبکا افزود که موافقت نتانیاهو و باراک اوباما با ادامه یافتن غنی‌سازی در ایران و حفظ مقادیر غنی‌شده سبب شد که محمود احمدی‌نژاد یکشبنه 8 آوریل سه خواسته جدید برای آمریکا و از طریق آن برای اسرائیل مطرح کند که قرار است شنبه آینده در ترکیه در ابتدای مذاکرات مطرح شود.

بنا بر این گزارش، شروط ایران به قرار ذیل است:

1- ایران بر استفاده و راه‌اندازی سیستم جدید و تبدیل مقادیر اورانیوم 3.5 درصد غنی‌شده‌ای که در اختیار دارد، به میله‌ سوختی اصرار دارد. در این مرحله ایران اعلام می‌کند که میله سوختی تولید می‌کند به طوری که در مرحله دوم صفحه سوخت را تولید خواهد کرد... .

2- ایران امکان تولید بومی میله‌های سوخت هسته‌ای برای نیروگاه آب‌سنگین در حال ساخت اراک را خواهد داشت.

3- رآکتور هسته‌ای نیروگاه بوشهر که اکنون در حال کار با 75 درصد ظرفیت تحت مدیریت مهندسان روسی است، تهران می‌خواهد که مدیریت کامل این رآکتور در اختیار مهندسان ایرانی قرار بگیرد.

 

دبکا تاکید کرد که این سه مورد، شروط ایران در مقابل خواسته شش کشور مذاکره کننده با ایران خواهد بود.

 


دوشنبه 91 فروردین 21 , ساعت 12:54 عصر

جریمه به خاطر گوش کردن به حرف امام ( ره )

به گزارش مشرق به نقل از فارس، کتاب «نورالدین پسر ایران» خاطرات نورالدین عافی از هشتادماه حضور در جبهه است که توسط انتشارات سوره مهر منتشر و روانه بازار کتاب شد.

در آخرین روزهای بهمن سال 1390 نیز دست‌نوشته رهبر انقلاب روی این کتاب منتشر شد که باعث نایابی اثر هم شد.

خبرگزاری فارس، به منظور آشنایی بیشتر مخاطبان با این اثر بخش‌هایی از کتاب را منتشر می‌کند.

*شش‌ماه زندان برای سه ماه غیبت خدمت سربازی که در جبهه بودم 

دیگر همه چیز تمام شده بود. ظاهراً وقتش رسیده بود به مشکلات خانواده و درمان خودم برسم، دنبال کار باشم و باری از مشکلات خانواده‌ام بردارم. پیگیر تسویه حسابم شدم. البته قبلاً پیگیر کارت پایان خدمتم شده بودم و آن را با جریاناتی گرفته بودم؛ در فواصل عملیات‌ها گاهی که حوصله‌اش را داشتم پیگیر کارت پایان خدمتم می‌شدم. با توجه به مجروحیت‌هایم از خدمت معاف بودم، علاوه بر این سال‌ها در جبهه‌ بودم و می‌توانستند آن‌ها را به جای خدمت وظیفه‌ام حساب کنند اما گوش کسی بدهکار این حرف‌ها نبود! چند بار به کمیسیون پزشکی ارتش رفتم اما هر بار دست خالی برگشتم تا این که یک روز خودم را به اتاق دکتر رساندم و گفتم که مرا برای خدمت نوشته‌اند. با تعجب نگاهم کرد و گفت: «کی نوشته؟» پرونده را دید و فهمید خودش نوشته! به مقر ژاندارمری معرفی شدم. اتفاقاً یکی از نیروهایی که در کردستان با هم بودیم به اسم «یونس» آن‌جا گروهبان بود، مرا شناخت و تحویلم گرفت. گفتند: «سه ماه غیبت داری، باید شما را به پلیس قضایی معرفی کنیم! آن‌جا دادگاه تشکیل می‌دهند و می‌نویسند این برادر در جبهه بوده، نامه را برای ما می‌آوری و ما کارت شما را تحویل می‌دهیم.»

* جریمه به خاطر گوش کردن به حرف امام!

مسئول پلیس قضایی روحانی بود، یک نگاه به نامه کرد، یک نگاه به من و پرسید: «این مدت کجا بودی؟ چرا غیبت کردی؟»

- اون موقع من در بدر بودم. زخمی هم بودم!

- کی به تو گفته بود به جبهه بری؟!

ناراحت شدم. گفتم «من به دستور امام رفتم جبهه!» با وقاحت گفت: «خب! امام بیاید جواب بدهد!»

خیلی سوختم! هنوز امام بود و این‌ها این‌طوری می‌کردند! گفتم: «گناه من هرچی هست بنویسید یا زندان برم یا جریمه‌ بدم!»

گفت: «شش ماه زندان داری! برای هر یک ماه غیبت، دو ماه زندان!»

با عصبانیت گفتم: «عیبی نداره!» ادامه داد: چون پسر خوبی هستی از زندان می‌گذریم. دو هزار تومان برایت جریمه می‌نویسیم!» نوشت و برگشتم. پولی هم نداشتم. شب قضیه را به پدرم گفتم. بیچاره آتش گرفته بود. می‌گفت: «ببین رفته جانش را گذاشته، تو کوه و دشت مونده، حالا آمده باید برای خدمتش جریمه هم بده!» بالاخره پول تهیه کردیم و صبح رفتم بانک. از آن‌جا یک راست رفتم پلیس قضایی. نفر اول بودم و هفت، هشت نفر بعد از من آمدند. بعد هم آن روحانی آمد و به من که رسید سلام داد ولی جواب ندادم. رفتم تو. گفت: «برو بیرون!» دوباره آمدم بیرون و منتظر شدم تا همه کسانی که بودند رفتند و کارشان را انجام دادند. ساعت یازده و نیم شده بود که منشی‌اش بالاخره به من اجازه ورود داد. گفت: «پسرم شنیدی جواب سلام واجب است!»

* به نظر من شما منافق هستید

- صبح بهت سلام دادم جواب ندادی!

- من هم شنیدم که از دو طایفه سلام نگیرید یک منافقین و دیگری کفار... به نظرم شما منافق هستید!

زل زده بود توی صورتم. من هم که دلم داشت می‌ترکید گفتم: «شما به برکت امام و رزمنده‌ها اومدید این‌جا. دارید برای خودتان حکومت می‌کنید! مگر شما را زمان طاغوت این دور و بر راه‌ می‌دادن؟ اگر هم زمان طاغوت این‌جا کار می‌کردید باید از آدم‌های او می‌شدید، حالا که امام هست این کارها رو با ما می‌کنید؟!... نامه‌ام را بنویس برم!» می‌خواست دلداری‌ام بدهد. می‌گفت که می‌خواهند به قانون عمل کنند و این حرف‌ها.

فردای آن روزنامه را به هنگ بردم. آن‌جا با احترام برخورد کردند، همیشه یک فرد نظامی به نظامی دیگر ارزش قائل می‌شود. ظاهراً یونس از ایام کردستان چیزهایی به هم قطارانش گفته بود، وقتی ماجرا را فهمیدند خیلی ناراحت شدند. همان کسی که مرا به پلیس قضایی فرستاده بود قسم خورد که اگر می‌دانستم این طوری می‌کنند اصلاً تو را آن‌جا نمی‌فرستادم. راهی پیدا می‌کردم و همین‌جا کارت را انجام می‌دادم. نتوانستم بی‌تفاوت بمانم، رفتم دفتر امام جمعه شهر. اول پسر آقای ملکوتی آمد پرسید چه کار دارم. گفتم که با حاج‌آقا کار دارم. به اتاقی راهنمایی‌ام کرد و منتظر ماندم تا آقای ملکوتی آمد و قضیه را گفتم. گفتم که با جریمه‌ کاری ندارم اما او به راحتی می‌گوید: «امام بیاید پاسخگو باشد.» آقای ملکوتی گفت: «پسرم، از این آدم‌های نفهم تو شهر زیادن! ولش کن!» دیدم بی‌نتیجه است. چند روز بعد مسئول بسیج، آقای حسینی را دیدم. یکی، دو نفر از بچه‌ها که قضیه را فهمیده بودند می‌گفتند به آقای حسینی بگو. رفتم و باب صحبت باز شد. وقتی مشخصات روحانی را دادم زود شناخت و بعد

* شخصی که به خط مقدم نمی‌رفت ولی درس اخلاق می‌گفت

گفت: «بابا جان این که به تو گفته چیزی نیست! من از او چیزهایی دیده‌ام که این کارش پیش آن‌ها چیزی نیست!» تعجب کردم.

تعریف کرد که یک روز چند روحانی برای تبلیغات به پادگان شهید باکری دزفول آمدند، معمولاً روحانی‌ها را برای اقامه نماز یا صحبت و تبلیغات به گردان‌ها می‌فرستادیم. صبح حرکت کردیم به طرف نیروها که آن طرف اروند مستقر بودند. در سه راهی اندیمشک به اهواز همین مثلاً روحانی از من پرسید: «آقای حسینی کجا می‌ریم؟» گفتم: «به طرف فاو.» تا اسم فاو را شنید گفت:‌ «آقای حسینی من به اسم فاو نیامدم، من برای دزفول آمدم. مرا برگردان ببر لشکر!» من هم گفتم: «حاج‌آقا راه ما این طرفه. شما لطف کن پیاده شود برو اونور جاده. از آن سه راهی به هر ماشینی 50 تومانی بدی تو را به دزفول می‌رساند!» او پیاده شد و ما رفتیم. دو، سه روز بین بچه‌ها بودیم. با دیگر روحانیون سری به خط زدیم و برگشتیم. دیدیم بعله... این آقا هم در چادر ستاد است! ما روحانیان را طبق برنامه به گردان‌ها فرستادیم، گردان‌های سیدالشهدا، قاسم، ابوالفضل، ادوات و... همه رفتند و فقط ماند این آقا که خودش گفت: «آقای حسینی! منو بدید به گردان امام حسین. اون‌جا درس اخلاق بدم!» گفتم: «حاج‌آقا! شما که می‌خواهید به گردان امام حسین درس اخلاق بدید همه نیروهای اون گردان این درس رو تموم کردن!» این را که شنید گفت: «پس من به تبریز برمی‌گردم!» و برگشت. کل حضور او در دزفول شش، هفت روز طول کشیده بود با آن شرایط. اما برای همان از ما نامه گرفت و همان سال به خاطر جبهه‌اش به مکه رفت! آقاسید! تو با همچین آدمی طرف هستی! قضاوت کن که می‌خواهی دنبال این قصه را بگیری یا نه؟ معلوم بود که از خیرش گذشتم!



یکشنبه 91 فروردین 20 , ساعت 9:58 صبح
خاطراتی از سپهبد شهید صیاد شیرازی
روزی که صیاد برای نماز صبح فراخوان داد

 

خبرگزاری فارس: روزی که صیاد برای نماز صبح فراخوان داد

فرارسیدن 21 فروردین ماه سالروز شهادت امیر سپهبد علی صیاد شیرازی، بهانه‌ای شد تا خاطراتی از این امیر دلاور ارتش توسط گروه امنیتی دفاعی فارس منتشر شود.

امیر شجاع سپاه اسلام در شهریورماه سال 1372 با حکم فرماندهی معظم کل قوا به سمت جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح منصوب شده بود در تاریخ 16 فروردین 1378 همزمان با عید غدیر خم با حکم مقام معظم فرماندهی کل قوا به درجه سرلشکری نایل آمد.

شهید علی صیاد شیرازی در بامداد 21 فروردین 1378، در حال خروج از منزل، توسط منافقین مسلح در پوشش رفته‌‌گر، در برابر دیدگان فرزندش به شهادت رسید و منافقین کوردل، رسماً اقدام به این جنایت را به عهده گرفتند.

* تاثیر روحانیون در جبهه ها از نگاه صیاد

حجت‌الاسلام محمدطاهر حبیبی از مسئولین وقت سازمان عقیدتی سیاسی ارتش با اشاره به توجه شهید صیاد شیرازی به نقش روحانیت در دفاع مقدس می‌گوید: شهید صیاد شیرازی نقش روحانیون را در دفاع مقدس بسیار موثر می‌دانست و می‌گفت "نقش یک روحانی و تاثیرگذاری‌اش بیشتر از چندین تانک برای من است و به جای تانک به من روحانی بدهید."

* تقابل ناکام بنی‌صدر با صیاد شیرازی

حجت‌الاسلام محمدطاهر حبیبی با ذکر خاطره دیگری از این شهید بزرگوار، اظهار داشت: بنی‌صدر در زمان تصدی مسئولیتش به دنبال انزوای روحانیت بود و در ارتش با نیروهای انقلابی و ارتشی درگیر می‌شد.

وی ادامه داد: بنی صدر در یک جلسه در دزفول در حضور شهید صیاد شیرازی و شهید چمران به امام خمینی(ره) اهانت کرد که شهید صیاد شیرازی با او درگیر شد که بنی‌صدر در آن زمان گفت صیاد باید از ارتش اخراج شود، ولی شهید فلاحی اعلام کرد اخراج، مراتب خاص خود را دارد و موضوع به حاج احمد خمینی گفته شد. در این زمان بنی‌صدر وقتی دید برای این کار پشتبیانی ندارد از موضوع صرف‌نظر کرد.

* روزی که صیاد برای نماز صبح فراخوان داد

امیر مسلم بهادری معاون نظامی سابق حجت‌الاسلام صفایی نیز خاطره‌ای از تاکید شهید صیاد شیرازی به برپایی نماز جماعت ذکر کرد.

یک روز در یکی از قرارگاه‌ها شهید صیاد شیرازی از من پرسید که فلانی میزان شرکت رزمنده‌ها در نماز جماعت به چه صورت است؟ من به ایشان گفتم اکثر رزمنده‌ها در نماز جماعت ظهر و عصر و مغرب و عشاء شرکت می‌کنند ولی تعداد شرکت کنندگان در نماز جماعت صبح کم است.

در این زمان شهید صیاد به من گفت به همه اعلام کن که فردا قبل از اذان صبح در حسینیه حاضر باشند و من این کار را کردم.

صبح همه در حسینیه حاضر شدند و شهید صیاد بلند شد و گفت: برادران، شما به دستور من که یک سرباز کوچک جبهه اسلام هستم قبل از اذان صبح در حسینیه حاضر شدید ولی به امر خدا که هر روز صبح با صدای اذان شما را به نماز جماعت می‌خواند، توجه نمی‌کنید!

روحمان با یادش شاد

 


جمعه 91 فروردین 18 , ساعت 12:51 عصر

بهترین تصمیم رئیس جمهور آمریکا از دید امام ( ره )  

ملت شریف ایران! اگر کارتر در عمر خود، یک کار کرده باشد (که) بتوان گفت به خیر و صلاح مظلوم است، همین قطع رابطه است.
به گزارش مشرق، فارس فرازهایی از فرمایشات حضرت امام خمینی(ره) به بهانه سالروز قطع مناسبات سیاسى ایران و آمریکا را منتشر کرد:

 برنامه اسلام؛ «لاتظلمون و لاتظلمون»

ملت اسلام پیرو مکتبى است که برنامه آن مکتب، خلاصه مى‏شود در دو کلمه؛ «لاتظلمون و لاتظلمون». ما تحت رهبرى پیغمبر اسلام(ص) این دو کلمه را مى‏ خواهیم اجرا کنیم؛ «نه ظالم باشیم و نه مظلوم». (1)ما در طول تاریخ، مظلوم بودیم؛ از همه جهات مظلوم بودیم. ما امروز مى‏ خواهیم که مظلوم نباشیم و ظالم هم نباشیم.(2) ما بشردوست هستیم و پیغمبر عظیم‏الشأن ما(ص) بشردوست بود و براى بشر زحمت‏ها و تحمل مشاق کرد و ما هم پیروى از آن دستور مى‏ کنیم و با همه اقشار بشر روابط حسنه داریم؛ به شرط این‏که روابط متقابل و احترام متقابل باشد.(3)

  روابط حسنه فرع بر احترام متقابل‏

احکام اسلام، احکامى است مسالمت‏ آمیز و مى ‏خواهیم همه قشرها، مسالمت‏ آمیز باشند. ما مى‏ خواهیم با کسانى که مى‏ خواهند با ما روابط دوستانه داشته باشند، روابط دوستانه داشته باشیم. روابط حسنه و روابط اقتصادى و سیاسى موکول است به (این‏که) احترام متقابل رعایت شود.(4)

ما با هیچ ملتى بد نیستیم، اسلام براى تمام ملل آمده، براى ناس (آمده)؛ «یا ایها الناس»، اسلام براى همه است، دلسوز براى بشر است، ما هم تابع اسلامیم، ما هم دلسوزیم براى بشر، ما با هر کس که با ما به طور انسانى رفتار کند، با او دوستیم، اما ما را حساب کنند، ما را از موش بدتر نکنند که دواهاى خودشان را روى ما امتحان کنند. ما چه صحبتى با این‏ها داریم، بنشینیم با این‏ها چه بگوییم.(5)

  سازش با ابرقدرت‏ها، ظلم بر بشر است‏

آن‏هایى که به ما اشکال مى‏ کنند که شما چرا با این قدرت‏هاى فاسد سازش نمى‏کنید، آن‏ها از باب این که همه چیز را با چشم مادى ملاحظه مى‏کنند، (همه چیز) را با چشم طبیعى، حل و فصل مى‏ کنند. آن‏ها نمى‏ دانند که انبیاى خدا چه رویه ‏اى داشتند، با ظالم چطور برخورد مى‏ کردند، یا مى‏ دانند و خودشان را به کورى و کرى زدند. سازش با ظالم، ظلم بر مظلومین است، سازش با ابرقدرت‏ها، ظلم بر بشر است. آن‏هایى که به ما مى‏ گویند سازش کنید، آن‏ها یا جاهل هستند یا مزدور. سازش با ظالم، یعنى این که دست ظالم را باز کن تا ظلم کند. این خلاف رأى تمام انبیا است.(6)

  اصول روابط سیاسى و خارجى ما

ما هرگز داخل درهاى بسته زندگى نمى‏ کنیم، ولى این درها را نیز براى استعمارگران باز نمى‏ نماییم. روابط خارجى ما بر اساس حفظ آزادى، استقلال و حفظ مصالح و منافع اسلام و مسلمین است و بر این اساس، هر کشورى که مایل باشد، با احترام متقابل عمل مى‏ کنیم.(7) (ما مى‏ خواهیم) با همه دولت‏ها رابطه داشته باشیم، یعنى رابطه دوستانه، نه روابط بین ارباب و رعیت.(8) ما مى ‏خواهیم با همه ملت‏هاى عالم دوست باشیم، مى‏ خواهیم با همه دولت‏هاى عالم - به حسب طبع اولى - دوست باشیم، مى‏ خواهیم که روابط حسنه، با احترام متقابل نسبت به همه داشته باشیم، مگر این‏که دولت‏هایى باشند که با ما خلاف رفتار کرده باشند و بخواهند به ما ظلم بکنند، تحمیل بکنند، سلطه‏ جویى کنند بر ما که ما با آن‏ها مخالف هستیم و هرگز اجازه نخواهیم داد که آن‏ها دخالتى در مملکت ما بکنند و آن سلطه‏ جویى هایى که آن وقت کردند، بکنند و البته (ما) با آن‏ها نمى‏ توانیم روابط داشته باشیم.(9)

  خوى استکبارى‏

مستکبرین، جهان را از آن دید خاص خود استکبارى و آن بیمارى روحى که در آن‏ها هست، نگاه مى‏ کنند و این بیمارى موجب این شده است که این‏ها توده‏ هاى بزرگ ملّت‏ها را از جهان حساب نمى‏ کنند.(10) آن‏ها فکر مى‏ کنند که هر کس مصالح (آن‏ها) را در نظر گرفت و گاو شیرده شد، وحشى نیست! اما آن که از فرمان(شان) سرکشى کرد، وحشى است!(11)

اخیرا شنیدید که رئیس جمهور آمریکا گفته است که کشور ایران یا رژیم ایران، وحشى هستند. اگر مقصود از وحشى این است که رام نیستند در مقابل آن چیزهایى که شما مى‏ خواهید (و) گاو شیرده نیستند، اسمش را وحشى مى‏ گذارید، بگذارید. در منطق آن‏ها وحشى این است که رام آن‏ها نباشد.(12)

  آمریکا؛ دشمن شماره یک مردم مستضعف‏

مهمترین و دردآورترین مسأله‏اى که ملت‏هاى اسلامى و غیر اسلامى کشورهاى تحت سلطه با آن مواجه است، موضوع آمریکا است. دولت آمریکا به عنوان قدرتمندترین کشورهاى جهان، براى بیشتر بلعیدن ذخایر مادى کشورهاى تحت سلطه، از هیچ کوششى فروگذار نمى‏ کند. آمریکا دشمن شماره یک مردم محروم و مستضعف جهان است. آمریکا براى سیطره سیاسى و اقتصادى و فرهنگى و نظامى خویش بر جهان زیر سلطه، از هیج جنایتى خوددارى نمى‏نماید. او مردم مظلوم جهان را با تبلیغات وسیعش که به وسیله صهیونیسم بین ‏الملل سازماندهى مى‏ گردد، استثمار مى‏ نماید. او با ایادى مرموز و خیانتکارش، چنان خون مردم بى ‏پناه را مى‏ مکد که گویى در جهان، هیچ کس جز او و اقمارش حق حیات ندارند.(13)

  تنها کار آمریکا به صلاح ملت مظلوم‏

ملت شریف ایران! اگر کارتر در عمر خود، یک کار کرده باشد (که) بتوان گفت به خیر و صلاح مظلوم است، همین قطع رابطه است. رابطه بین یک ملت به پاخاسته براى رهایى از چنگال چپاولگران بین ‏المللى با یک چپاولگر عالم خوار، همیشه به ضرر ملت مظلوم و به نفع چپاولگر است. ما این قطع رابطه را به فال نیک مى‏ گیریم، چون که این قطع رابطه دلیلى بر قطع امید آمریکا از ایران است. ملت رزمنده ایران، این طلیعه پیروزى نهایى را که ابرقدرت سفاکى را وادار به قطع رابطه یعنى خاتمه ‏دادن به چپاولگرى ها کرده است، اگر جشن بگیرد، حق دارد.(14)

(آرى،) ملت شریف مجاهد ما، این قطع روابط را به فال نیک گرفته و از مشکلاتى که در این قطع روابط به وجود آید، استقبال مى‏ کند و هراس ندارد. آن روز براى ملت ما خطرناک است که روابطى نظیر روابط رژیم خائن سابق تجدید شود.(15)

  جنگ و تحریم؛ به خاطر قطع رابطه!

ایران که خواسته است از هر جهت با این شیطان بزرگ قطع رابطه کند، امروز گرفتار جنگهاى تحمیلى است. آمریکا عراق را وادار نموده است خون جوانان ما را بریزد و سایر کشورهاى تحت نفوذش را وادار نموده است تا ما را با حصر اقتصادى از پاى درآورد.

اگر ما با آمریکا و یا سایر ابرقدرتها و قدرتها کنار آمده بودیم، گرفتار این مصایب نبودیم، ولى مردم ما دیگر به هیچ وجه حاضر نیستند تن به خوارى و ذلت دهند و مرگ سرخ را به زندگى ننگین ترجیح مى‏دهند.(16)

  رابطه با آمریکا را مى‏خواهیم چه بکنیم؟!

ما روابط با آمریکا را مى‏خواهیم چه بکنیم؟ روابط ما با آمریکا روابط یک مظلوم با یک ظالم است، روابط یک غارت‏شده با یک غارتگر است. ما مى‏خواهیم چه کنیم؟ آنها میل دارند که با ما روابط (داشته باشند)، آنها احتیاج دارند که با ما روابط داشته باشند، ما چه احتیاجى به آمریکا داریم؟ آمریکا آن طرف دنیا است. آنها مى‏خواهند که اینجا بازار داشته باشند. آنها باز طمع دارند که نفت ما را بخورند.

ما هیچ توقع نداریم که دولت آمریکا یا سایر دوَل ابرقدرت، آنهایى که مى‏خواهند منافع ما را ببرند، حالا که ما دست آنها را کوتاه کرده‏ایم، بیایند تشکر هم بکنند! البته نباید هم بکنند؛ خیلى هم اظهار تأسف باید بکنند.(17)

  هم نوکر باشیم و هم چیزى بدهیم!!!

ما چنانچه بخواهیم اسلام را پیش ببریم، دیگر نباید نوکر باشیم. اگر نوکر نباشیم، رابطه‏ اش را با ما قطع مى‏ کند. ما از خدا مى‏ خواهیم که رابطه قطع بشود. ما ذلت را براى خاطر این‏که رابطه با یک ابرقدرت داشته باشیم، نخواهیم پذیرفت. شرافتى نیست رابطه ‏داشتن با امثال آمریکا.

دولت آمریکا مع‏الأسف الآن یک شرافت انسانى ندارد که ما بخواهیم به واسطه آن شرافت انسانى ‏اش با آن رابطه داشته باشیم. دولت آمریکا این است که دارید مى ‏بینید؛ مظلوم را در هر جا پیدا مى ‏کند، پوست مى‏کند. هر جا بتواند، مى‏رود و بمب سرشان مى‏ ریزد. هر چه بتواند، ذخایر ملتها را مى ‏برد. ما بخواهیم روابط با اینها داشته باشیم؟ بهتر این است که ما با اینها روابط نداشته باشیم، بهتر این است با آنهایى که مى‏ خواهند ما را بچاپند، رابطه نداشته باشیم تا یک وقتى که به خود بیایند و بفهمند شرق هم هست در عالم.

اگر وضع این‏طور باشد، ما مى‏ خواهیم چه کنیم که پیشقدم بشویم براى این‏که نوکرى کنیم؟! پیشقدم بشویم براى این‏که هم نوکرى کنیم، هم همه چیزمان را تقدیم کنیم؟! آن وقت نوکر که مى‏ گرفتند یک اجرتى به او مى‏ دادند. اینها نوکر مى ‏گیرند و همه چیزش را هم مى‏ گیرند. ما مى‏ خواهیم چه کنیم؟ با اینها رابطه داشته باشیم؟ هیچ لازم نیست رابطه داشته باشیم.(18)

  رابطه گرگ و بره را مى‏ خواهیم چه کنیم؟!

آقاى کارتر و امثال او الآن تمام همّشان این است که دوباره آن مسائل را برگردانند که در زمان شاه مخلوع بود، لکن این یک آرزویى است که این ابرقدرتها باید به گور ببرند. ایران دیگر اجازه نمى‏ دهد که اینها در آن دخالت بکنند. ما مى ‏خواهیم چه کنیم؟ روابط داشته باشیم با آنهایى که مى ‏خواهند ما را بچاپند؟ رابطه ما با آنها غیر از این است که رابطه چپاولگر و چپاول‏شو است؟ براى چه ما مى‏ خواهیم این را؟(19) من کرارا گوشزد نموده‏ام که رابطه ما با امثال آمریکا، رابطه ملّت مظلوم با جهانخواران است.(20) روابط ما با آمریکا مثل رابطه بره با گرگ است، رابطه صلاحمندى براى بره نیست.(21)

  «آقایى و نوکرى» را نمى ‏توانیم بپذیریم‏

این نحو روابطى که آمریکا با ما تاکنون داشته است، قابل قبول نیست.(22) آمریکا مى‏ خواهد که همه کشورها را زیر نفوذ خود داشته باشد، ولى ما چنین تصورى را نمى‏ توانیم بپذیریم و ملّت از آن خسته شده است.(23) در زمان سابق، روابط یک‏طرفه بود؛ آقایى و نوکرى. وقتى سفیرى از انگلستان یا آمریکا مى‏ آمد، کسى جرأت نمى ‏کرد حتى کلمه ‏اى برخلاف مصالح آن‏ها بگوید، ولى ایرانِ امروز این‏طور نیست.(24)

  آمریکا دوست نمى‏ خواهد، خادمِ ذلیل مى‏ خواهد

آمریکا چه منافعى مى‏تواند در اینجا داشته باشد جز منابع زرخیز شما؟ و چه دوستانى مى‏تواند اینجا داشته باشد جز آنهایى که به عنوان دوستى، خدمتگزار هستند؟ آمریکا دوست نمى‏ خواهد، آمریکا خدمتگزار مى‏ خواهد. آمریکا خدمت گزارانى مى‏ خواهد که منافع ملتشان را تقدیم بکنند و در عین حال، ذلت را (بر) خودشان بار بیاورند (و) تحمل کنند. ما، ملت ما و دولت ما ایستاده‏ ایم و در مقابل هر سلطه‏ جویى ایستاده‏ ایم و تا آن وقت که توان داریم، مخالفت مى‏ کنیم.(25)

  ما براى حیات زیر سلطه غیر، ارزش قائل نیستیم‏

ما براى حیات زیر سلطه غیر، ارزش قائل نیستیم. ما ارزش حیات را به آزادى و استقلال مى‏دانیم. دستورات مذهبى ما که مترقى‏ ترین دستورات است، راه ما را معین فرموده است. ما با آن دستورات و تحت رهبرى بزرگمرد دنیا، محمد(ص) با تمام قدرتهایى که بخواهند تجاوز کنند به مملکت ما، مبارزه خواهیم کرد. امروز مثل روزهاى سابق نیست که یک نفر بر یک امت سلطه داشته باشد و این یک نفر هم دست‏ نشانده اجانب باشد و بخواهند به مملکت ما با دست او خیانت و تجاوز کنند. امروز اراده ملت است و ملت با اراده قوى خود و ایمان به دستورات اسلامى موظف است که هر قدرتى باشد، در دفاع از ملت، دفاع از کشور خود، با هر قدرتى مبارزه کند.(26)

  تا وضع بدین منوال است؛ رابطه هرگز

باید ببینیم آمریکا خودش در آینده چه نقشى دارد. اگر آمریکا بخواهد همان‏طور که حالا با ملت ایران معامله مى‏کند، با ما رفتار کند، نقش ما با او خصمانه است. اگر چنانچه آمریکا به دولت ایران احترام بگذارد، ما هم با همان احترام متقابل عمل مى‏ کنیم و با او به طور عادلانه - که نه به او ظلم کنیم و نه به ما ظلم کند - رفتار خواهیم کرد.(27)

روابط ما با آمریکا و همچنان با سایر کشورهاى جهان بر اساس احترام متقابل خواهد بود. ما براى آمریکا حق تعیین سرنوشت خود را قائل نخواهیم بود. آنچه تا به حال، دولتهاى گذشته در آمریکا و اکنون انجام داد و مى‏ دهد، نشان مى‏ دهد که هنوز به تمام وسایل متوسل مى ‏شوند که (نظام اسلامى) را براى تأمین منافع خودشان (از بین ببرند و رژیم غیر اسلامى را برگردانند) و لذا هنوز حالت خصمانه نسبت به نهضت اسلامى کنونى (را) دارند. تا وضع به این منوال است، نظر ما نیز نسبت به سیاست آمریکا نظرى منفى است. البته ما حساب ملت آمریکا را با دولت آمریکا جدا کرده و مى‏کنیم و از ملت آمریکا مى‏ خواهیم که از نهضت اسلامى ایران پشتیبانى کنند.(28)

ما تا آخر ایستاده‏ ایم و با آمریکا روابط ایجاد نخواهیم کرد، مگر این‏که آدم بشود و از ظلم‏ کردن دست بردارد و از آن طرف دنیا نیاید در لبنان (و فلسطین) و نخواهد دستش را به طرف خلیج فارس دراز کند. مادامى که آمریکا این طور است و اسرائیل هست، ما با آنها نمى‏ توانیم زندگى بکنیم.(29)

  ملت از کید آمریکا غافل نباشد

ملت باید بیدار باشد. از کید آمریکا غافل نباید شد! آمریکایى که سیلى خورده است از شما، آمریکایى که دل بسته بود به ایران و نفت ایران و ذخایر ایران، این آمریکا را شما بیرونش کردید. غافل نباشید که یک قدرتى است و داراى یک بست و بندهایى هست. لکن تا شما بیدارید و زنده‏ اید و ایستاده ‏اید، کارى نمى ‏توانند بکنند. باید ملت ما توجه داشته باشد با همان قدرت ایمانى که داشت، با همان قدرت اسلامى که داشت که خودش را براى خدا مى‏ داند و خودش را فداى اسلام مى‏ کند، بایستد و متوجه باشد که اگر در صحنه باشید و بایستید و هر کدام وظیفه خودتان (را) بدانید که حفظ بکنید کشور خودتان را و برادران خودتان را حفظ بکنید، هیچ قدرتى نمى‏ تواند این کار را بکند. مهم این است که شما ایستاده باشید و قائم به امر باشید و حکومت را از خودتان جدا ندانید و ننشینید به این‏که همه کارها را باید حکومت بکند، خیر! شما هم وظیفه دارید، من هم (وظیفه) دارم، حکومت هم وظیفه دارد.(30)

  کاخ سیاه آمریکا هم بداند

اداره ‏کنندگان کاخ سفید باید بدانند که دنیا عوض شده است و قدرتهاى شیطانى از حربه‏ هاى استعمارى کهنه و نو خلع سلاح شده ‏اند. کارگزاران سیاست آمریکا باید طرز تفکر و سیاستهاى خود را تغییر دهند و گمان نکنند اداره کل جهان در دست آنها است و همه کشورها چشم و گوش بسته در اختیار آنان هستند. باید توجه کنند که قطع رابطه و تحریم اقتصادى و لیستهاى دروغین آنها، دنیا را بر کشورى تنگ نخواهد کرد.(31)


(1و2)صحیفه امام، ج 14، صص 81 - 82

3) صحیفه امام، ج 6، ص 220

4) صحیفه امام، ج 8، ص 113

5) صحیفه امام، ج 11، صص 14 - 15

6) صحیفه امام، ج 18، ص 15

7) صحیفه امام، ج 5، ص 80

8) صحیفه امام، ج 19، ص 94

9) صحیفه امام، ج 11، ص 153

10) صحیفه امام، ج 11، ص 88

11) صحیفه امام، ج 20، ص 271

12) صحیفه امام، ج 20، ص 270

13) صحیفه امام، ج 13، ص 212

14) صحیفه امام، ج 12، ص 233

15) صحیفه امام، ج 12، ص 237

16) صحیفه امام، ج 13، ص 213

17) صحیفه امام، ج 7، ص 359

18) صحیفه امام، ج 11، صص 302 - 304

19) صحیفه امام، ج 12، صص 377 - 379

20) صحیفه امام، ج 12، ص 233

21) صحیفه امام، ج 10، ص 360

22) صحیفه امام، ج 11، ص 86

23) صحیفه امام، ج 5، ص 414

24) صحیفه امام، ج 19، ص 94

25) صحیفه امام، ج 16، ص 275

26) صحیفه امام، ج 6، صص 219 - 220

27) صحیفه امام، ج 4، ص 332

28) صحیفه امام، ج 5، ص 157

29) صحیفه امام، ج 19، ص 95

30) صحیفه امام، ج 15، ص 115

31) صحیفه امام، ج 18، ص 330

 


<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ