سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دل احمق در دهانش و دهان حکیم دردلش است . [امام عسکری علیه السلام]
 
جمعه 90 اسفند 5 , ساعت 7:33 عصر
دل‌نوشته جدید شجاعی طباطبایی +عکس
عهدی که با نوجوان شهید "کربلای یک" برای انتخابات داریم

سید مسعود شجاعی طباطبایی از هنرمندان برجسته جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی که سابقه حضور در عملیات‌های متعدد دفاع مقدس را دارد، با انتشار دل‌نوشته جدیدی در وبلاگش مربوط به عملیات کربلای یک و دو تصویر از دو نوجوان شهید، یادآوری کرد که عهد امروز با شهدا و ولایت به حضور آگاهانه در انتخابات مجلس نهم وابسته است. در این دل‎نوشته آمده است:

                                                                                            

    

دو عکس بالا را خیلی دوست دارم، دو عکس از دو نوجوان رزمنده همچون دو شمس در یک آسمان آبی، در حالی‎که عکس امام بر سینه‎شان می درخشد. عکس اول را محمود بدرفر در هنگام غروب آفتاب در شهر مهران گرفت، رزمنده آسمان سیمایی که نور لبخندش با افق تلاقی می کند. و اما در عکس دوم نیز همان حکایت جاری است، عاشق امام در لحظه شهادت، در حالی‎که عکس مرادش را بر سینه دارد، لبانش باز شده است، انگار صدف عشق را گشوده و مروارید شهد شهادت را جلوه گر می کند.

احساس می کنم در آستانه پروازی، اگر آسمان دنیا بهشت است، آسمان بهشت کجاست که تو همچون پرنده ای کوچک در دل آن به پرواز در آمدی؟، اکنون فرشتگان به تماشای تو آمده اند و مبهوت از تجلی این همه عشق دوباره به سجده در افتاده اند تا آسمان ها و زمین، از کران تا کران باز هم به تسخیر کامل انسان در آید.

چشمانت باز است، انگار زمزمه می کردی، زمزمه های آسمانی: «فان تکن الابدان للموت انشات فقتل امر بالسیف فی فضل الله» «اگر تمامی بدن‎ها و جان‌ها را مرگ خواهد ربود پس چه بهتر و والاتر که انسان زیر شمشیرها کشته شود برای رضای خدا و راه خدا»، دلم از حزن نگاه آسمانیت غرق در ماتم می شود، و اشک‎هایم در تلاقی با آن و درخشش خون تو طنین انداز می گردد. طیران فرشتگان را در سیمای تو می جویم، دلم می خواست می توانستم مثل تو پرواز کنم، اما بال‎هایم شکسته بود، می خواستم هم قدمت شوم، اما گام‌هایم قدرت راه رفتن نداشت، می خواستم بگویم من هم می خواهم با تو بیایم، ولی صدایم در نمی آمد، اسیر بودم، غرق در گناه بودم و تنها با اشک‎های چشمانم امید را از چشمان زیبای تو می جستم.

اینان همه وجودشان را به امام بخشیده بودند. چه سرانجام خوشی، ترک کردن دنیای فانی و رها شدن در کهکشان ستاره های عاشق به خدا و رسیدن به معراجی که ما از قافله بازماندگان، تنها می توانیم حسرت آن را بخوریم، حال تنها می توانیم این عکس ها را بارها و بارها ببینیم... وقتی عشق حسین علیه السلام در جانت ریشه کرد،‌ دیگر قدرت ماندن نداری، در قافله حسین علیه السلام کسی قصد ماندن ندارد همه بار سفر بسته‌اند، پس چرا ما جا مانده ایم؟

عملیات کربلای یک تمام شد، نگاهی به محمود انداختم، چقدر در جستجوی یار باید به انتظار بنشینیم، باز هم در قافله عشق جایی برای ما نبود،‌ باز قافله سالار ما را در کاروان خویش نپذیرفته بود. آرام می گرییم و بازهم منتظر می مانیم...

طبق معمول با من تماس گرفت. محمود بدرفر بود، گفت حاضری، از صدایش فهمیدم عملیاتی در کار است، تازه از منطقه آمده بودم، اما دل تو دلم نبود، می ترسیدم عملیاتی صورت بگیرد و من نباشم، داشتم بال بال می زدم، از خوشحالی اشک در چشمانم جاری شد و با بغضی فروخورده گفتم: جانم فدای امام، آماده ام، قرار شد صبح زود بعد از نماز راهی شویم، طبق معمول سراغ مادر و پدرم رفتم و دست‎شان را بوسیدم، گفتم دارم به زیارت می روم، نباید کسی از عملیات باخبر می شد، حتی پدر و مادر، معمولا هم زمان عملیات را به شهید آوینی در روایت فتح یا بچه های ساختمان امام صادق (ع) می گفتند، بچه های فیلمبردار، عکاس و صدابردار آماده و راهی منطقه می شدند.

به قلاجه رسیدیم، با بچه های لشگر حضرت رسول صلی الله علیه و آله مثل همیشه همراه می شدیم، قلاجه، جایی که باید مستقر می شدیم تا موقع عملیات فرا برسد، چادرمان را در کنار ستاد زدیم تا از اوضاع و احوال بیشتر با خبر باشیم، شهید ابوالقاسم بوذری -فیلم‎بردار- در چادر ما بود (برای آخرین بار در کنار او بودم)، بچه ها زیر سنگ‌ها کلی عقرب پیدا کرده بودند، یکی از بچه ها می خواست دور یکی از عقرب ها آتش روشن کند، ابوالقاسم مانع شد و وادارش کرد عقرب رو ببرد و به جایی دور بیندازد، می گفت گناه داره، رفتارش کاملا عوض شده بود، به قول بچه ها نور بالا می زد، نیمه های شب از گریه های او سر نماز شب بیدار می شدیم و از خودمان خجالت می کشیدیم که چرا این‌قدر غافلیم، بعد یکی یکی از چادر بیرون می زدیم برای وضو، صدای مناجات با خدا از هر گوشه ای در دل نیمه شب بلند بود، شهید رمضان داوودی چقدر زیبا در وصیت نامه اش توصیف می کند این لحظه ها را: "بیا برویم، برویم پروانه شویم و پرواز کنیم، یک لحظه از این هیاهو، از این همه غوغا بر کنار شده، عشقی در سر و شوری در دل ،پرواز کنیم، بیایید برویم آخر ما هم روزی پروانه بودیم، انیس شب های تارمان، فرشتگان بودند و شمع مجلس ما را مهر و ماه می افروختند... اکنون من سودازده، بال پر آراسته و می‎خواهم که از این جا تا بهشت برین -تا خانه‌ی نازنین پیامبر صلی الله علیه و آله، امام حسین علیه السلام و امام زمان عجل الله تعالی فرجه پرواز کنم. شما هم بال و پر بیارایید و با من همراه شوید..."  

از غروب دوشنبه 9 تیر 1365 که رزمندگان به سوى دشمن حرکت کردند، تیربارهاى دشمن در میان ناباورى به‌شدت کار مى کردند و منورها نیز آسمان منطقه را روشن کرده بود، اما ساعتى بعد مشخص شد این اقدام دشمن نه از روى هوشیارى و آگاهى از عملیات، بلکه تنها به دلیل یک حساسیت کاذب بوده است. پس از آن، عملیات در ساعت 22 و 30 دقیقه با رمز "یا ابوالفضل العباس ادرکنى" در حین غافل‎گیرى دشمن آغاز شد. حمله موفق یگان‎ها و پیش‏روى آنها موجب شد صبح عملیات علاوه بر هدف‏هاى مرحله اول حدود یک سوم از منطقه مرحله دوم نیز تصرف شود. صبح عملیات، نیروهاى لشگر 27 محمد رسول الله صلی الله علیه و آله با نیروهاى احتیاط عراقى در محور امامزاده سید حسن درگیر شدند و دفع‏شان کردند.

با روشن شدن هوا، عملیات با سرعت بسیارى ادامه یافت، زیرا فرماندهان یگان‎ها با مشاهده وضعیت دشمن درصدد برآمدند پیش از آنکه دشمن خود را بازیابد، کار را یک‎سره کنند. این تدبیر و اقدام به‎موقع موجب شد تا پایان روز اول، بسیارى از هدف‌هاى مرحله دوم تصرف شود.

در شب دوم عملیات، باقیمانده هدف‎هاى مرحله دوم تصرف شد و قبل از پایان یافتن شب، رزمندگان بر قسمتى از زمین مرحله سوم نیز مسلط شدند. افزون بر این، رزمندگان که در شب گذشته تا پشت دیوارهاى شهر مهران پیش رفته بودند، از دو محور شهر را دور زده و به سوى روستاى فرخ آباد و روستاى رستم آباد پیش‌روى کرده و با پاک‎سازى و تصرف آنها، در غرب مهران ضمن الحاق، به احداث خاک‌ریز پرداختند. این اقدام موجب شد بدون درگیرى، شهر مهران محاصره شود. پس از آن رزمندگان اسلام حوالى ظهر از چند محور وارد شهر شدند، در حالى‎که دشمن قبل از آن شهر را تقریباً خالى کرده بود. سرانجام تا غروب آفتاب شهر به طور کامل پاک‎سازى شد.

پی نوشت:

1- عملیات در شب‎هاى سوم، چهارم، پنجم و ششم نیز با هدف حضور روى ارتفاعات سرکوب و محورهاى دیگرى که باید تصرف مى شد و نیز تشکیل خط مناسب پدافندى، ادامه یافت. از این پس، محورهاى پاسگاه دراجى، باغ کشاورزى، تپه هاى غلامى، فرخ آباد و به‌ویژه ارتفاعات قلعه آویزان محل درگیرى رزمندگان اسلام و دشمن بود. یگان‎هاى خودى تلاش فراوانى براى تصرف مواضع برتر ارتفاعات قلعه آویزان به کار بستند.

سرانجام، در روز ششم عملیات، لشگرهاى 27 حضرت رسول صلی الله علیه و آله و 10 سیدالشهدا علیه السلام موفق شدند یال‎ها و قله اصلى این ارتفاع را تصرف کنند. بدین ترتیب، عملیات کربلاى 1 با تأمین و تصرف 100 درصد هدف‎هاى مورد نظر با آزاد سازی کامل شهر مهران پایان یافت. در این عملیات در مجموع 40 هزار تن از رزمندگان خودى در برابر 70 هزار نیروى دشمن قرار گرفتند.

2- در عملیات کربلا 1 (تا 16 تیر 1365) حدود 70 تن از رزمندگان اسلام شهید و چهار هزار و 500 تن از آنان مجروح شدند. این شهر همانند شهرهای مرزی دیگر کشورمان در ابتدای جنگ تحمیلی به دست عراقی ها افتاده ویران شد، اما سرانجام در سال 1365 به دست نیروهای رزمنده ایران به آغوش میهن بازگشت و در جریان بازسازی های پس از جنگ دوباره آباد شد. در سال های اخیر مهران "نگین سبز ایران" نام گرفته است.

3- در عهد ابدی که با امام و رهبری بسته ایم، مبادا که غفلت کنیم، دشمن هم‎چون زمان دفاع مقدس، هجمه ای سنگین بر ما دارد، شرکت در انتخابات وفاداری به عهدی است که با ولایت بسته ایم. فرزندان امام با بصیرت همیشگی‎شان هم‌چون همیشه چشم دشمن را در آرزوهای باطل خویش کور خواهند کرد. جهاد هرگز پایانی ندارد و ما بر عهد و میثاق ازلی که با امام عاشقان بسته ایم وفاداریم. ان‎شاء الله...

منبع : رجا نیوز


جمعه 90 اسفند 5 , ساعت 6:42 عصر
رسوایی مجدد گزارش آمانو
16 آژانس اطلاعاتی آمریکایی بار دیگر بر صلح‌آمیز بودن برنامه هسته‌ای ایران صحه گذاشتند
خبرگزاری فارس: 16 آژانس اطلاعاتی آمریکایی بار دیگر بر صلح‌آمیز بودن برنامه هسته‌ای ایران صحه گذاشتند

روزنامه آمریکایی لس انجلس تایمز در گزارشی فاش کرده است که 16 آژانس اطلاعاتی – جاسوسی آمریکایی بار دیگر اعتراف کرده‌اند که ایران به‌دنبال ساخت سلاح هسته‌ای نیست.

به گزارش فارس به نقل از روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارونوت، روزنامه آمریکایی لس انجلس تایمز در گزارشی فاش کرده است که 16 آژانس اطلاعاتی – جاوسی آمریکایی بار دیگر اعتراف کرده‌اند که ایران به‌دنبال ساخت سلاح هسته‌ای نیست.

بنابراین گزارش، این گزارش بار دیگر به اختلافات رویکردی بین ایالات متحده و اسرائیل در خصوص نحوه مواجهه با برنامه هسته‌ای ایران از جمله عملیات نظامی علیه ایران، دامن خواهد زد. این در حالی است که آمریکا و رژیم اسرائیل برای دیدار اوباما با نتانیاهو در آینده نزدیک آماده می‌شوند.

این گزارش با گزارش سال 2007 سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا مطابقت دارد. این گزارش بر این باور بود که ایران پس از سال 2003 تمام فعالیت‌های مرتبط با برنامه نظامی هسته‌ای را قطع کرده است. ایران تاکید دارد که ماهیت برنامه هسته‌ایش حتی قبل از 2003 نیز صلح‌آمیز بوده است.

گزارش اخیر همچنین تصریح می کند که ایران به سمتی پیش می‌رود که در زمان نیاز بتواند قدرت تولید سلاح هسته‌ای را داشته باشد.

رژیم اسرائیل طی ماه‌های اخیر جنگ روانی گسترده‌ای را تحت عنوان حمله به ایران راه انداخته است. این گزارش همچنین بار دیگر عدم صحت گزارش نوامبر آمانو، مدیر کل آژانس در خصوص ایران را نیز روشن می‌سازد.



جمعه 90 اسفند 5 , ساعت 1:20 صبح
راز تاخیر ظهور حضرت ولیعصر(عج)

آیت‌الله ناصری از اساتید اخلاق حوزه علمیه اصفهان طی سخنانی، راز تاخیر ظهور حضرت ولیعصر (عج) را با بهره‌گیری از آیات و روایات تشریح کرده است. 

به گزارش مرکز خبر حوزه، متن سخنان این استاد حوزه که دوماهنامه‌ خُلُق آن را منتشر کرده است به شرح ذیل است.

الْکَلَامُ إِذَا خَرَجَ مِنَ الْقَلْبِ وَقَعَ عَلَى الْقَلْبِ وَ إِذَا خَرَجَ مِنَ اللِّسَانِ لَمْ‏ یُجَاوِزِ الْآذَان‏؛[1]
سخن وقتی از قلب خارج شود، به قلب هم می‌نشیند و اگر فقط از زبان خارج شود، از گوش‌ها هم تجاوز نمی‌کند.
 اگر کسی وصل شود، هرچه از خدا، انبیا و ائمه بگوید، در قلب می‌نشیند؛ اما آن‌هایی که مثل من وصل نیستند، فقط حرف می‌زنند و حرفشان از این گوش‌ها تجاوز نمی‌کند، از این گوش می‌رود و از آن گوش در می‌آید. ما قابل نیستیم که بخواهیم فضایل امام زمان (عج)  را بگوییم؛ لکن در عین حال «تا ریشه به آب است امید ثمری هست». امیدواریم حضرت، ما را هدایت فرماید.
* حکمت تأخیر فرج حضرت بقیة الله (عج)
یکی از سؤالات مطرح دربارة حضرت مهدی (عج) این است که حکمت تأخیر فرج چیست؟
در روایات و زیارات متعددی می‌فرماید:
یَمْلَاُ الْأرْضَ‏ قِسْطاً وَ عَدْلًا بَعْدَ مَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْما؛[2]
[حضرت] دنیا را پر از عدل و داد می‌کند، بعد از آن‌که پر از ظلم و جور شده است.
عدل واقعی را که از زمان حضرت آدم تا الآن پیاده نشده است، حضرت بقیة‌الله (عج)  پیاده می‌کنند.
اما حالا که ظلم و جور همه دنیا را گرفته است؛ پس چرا حضرت تشریف نمی‌آورد؟ چقدر دعای ندبه می‌خوانیم! چقدر به جمکران و حرم‌های اهل‌بیت (ع) می‌رویم و «یا بن الحسن، یا بن الحسن» می­گوییم! چرا حضرت نمی‌آید؟
* ظهور حضرت به خواست خدا است
در جواب، عرض می‌کنیم: اولاً امر ظهور به دست حضرت حق است. هر موقعی که پروردگار مصلحت بداند، حضرت ظهور می‌کند. خداوند متعال که حکیم است و هر کاری بکند، طبق حکمت و مصلحت است.
ظهور حضرت بقیة‌الله یکی از احکام الهی است. حضرت حق، باید حکم بکند تا حضرت بقیة الله -روحی له الفداء- ظهور کند. چرا خداوند متعال اجازه ظهور نداده است؟ حکمتش چیست؟ ما نمی‌دانیم. همان‌طور که حکمت احکام دیگر را نمی‌دانیم. مثلاً نماز ظهر و نماز عصر چهار رکعت است، نماز مغرب سه رکعت است. چرا؟ ما علت احکام الهی را نمی‌فهمیم. زکات به نُه چیز تعلق می‌گیرد. یکی از آن‌ها گوسفند است. کسانی که گوسفند دارند با شرایطش، اگر تعدادشان چهل تا شد باید یکی از آن‌ها را زکات بدهند  و اگر تعدادشان به صد و بیست و یک رسید باید دو رأس گوسفند زکات بدهند. حالا چرا صد و بیست و یک گوسفند باید باشد، حکمتش را خدا می‌داند.
تأخیر ظهور حضرت بقیة‌الله -روحی له الفداء- که به اجازة حق است، طبق حکمت حق است. او این طور مصلحت می‌داند.
* نبود تقاضا به اندازه کافی
در روایات متعدد آمده است که برای تعجیل در فرج دعا کنید.[3] خداوند امر فرج را به یک شب اصلاح می­کند؛[4] یعنی اگر حضرت حق اراده کند، مطلب تمام است. اراده حق هم متوقف بر تقاضای من و شما است. اگر تقاضا باشد، قطعاً عرضه خواهد بود. داستان های متعددی در این زمینه نقل شده است. روایت شده است که قوم بنی اسرائیل در کمال شدت و ناراحتی قرار گرفته بودند و می دانستند که رفع گرفتاری آن‌ها به آمدن حضرت موسی (ع) است. مدتی از شهر بیرون آمدند و شروع کردند به استغاثه کردن. به واسطه همین تضرع و زاری، خداوند از چهارصد سال که قرار بودن سرگردان باشند، صد و هفتاد سال کم کرد.
حضرت صادق (ع) می‌فرمود: خداوند به حضرت ابراهیم وحى فرستاد که به زودى فرزندى براى تو متولد خواهد شد. ابراهیم هم به ساره (همسرش) خبر داد. ساره گفت: «من پیر زن هستم». با این وصف خداوند به سوى ابراهیم وحى فرستاد که ساره به زودى فرزندى مى‏آورد و اولادش چهار صد سال گرفتار خواهند بود.آن‌گاه حضرت فرمود: چون گرفتارى بنى اسرائیل به طول انجامید، چهل صبح به درگاه الهى رو آورده، به گریه و زارى پرداختند. خدا هم به موسى [و برادرش] هارون وحى فرستاد که [با امداد غیبى] آن‌ها را از شر فرعون نجات دهند و صد و هفتاد سال از چهار صد سال گرفتارى آن‌ها را برداشت.
* امام ششم (ع) فرمود:
شما هم اگر مثل بنى اسرائیل در درگاه خداوند به گریه و زارى بپردازید، خداوند فرج ما (اهل بیت‌ (ع) )را نزدیک خواهد کرد؛ اما اگر چنین نباشید، این سختى تا پایان مدتش، طول خواهد کشید.[5]
وقتی تقاضا باشد، عرضه هم به دنبالش می‌آید. اگر ما فرج کلی را از حضرت حق درخواست کردیم، حضرت حق عنایت می کند؛ و گرنه از فیوضات خاص خداوند و امام زمان (عج)  محروم می‌شویم.
مرحوم حاج محمد علی فشندی نقل می‌کرد: در مسجد جمکران قم اعمال را به جا آورده، با همسرم می‌آمدم. دیدم آقایی نورانی داخل صحن شد و قصد دارد به طرف مسجد برود.
با خودم گفتم: «این سید در این هوای گرم تابستان، از راه رسیده و تشنه است».
ظرف آبی به دست او دادم تا بنوشد؛ پس از آن‌که ظرف آب را پس داد، گفتم: «آقا شما دعا کنید و فرج امام زمان را از خدا بخواهید، تا امر فرجش نزدیک شود».
فرمود: «شیعیان ما به اندازه آب خوردنی، ما را نمی‌خواهند. اگر بخواهند، دعا می‌کنند و فرج ما می‌رسد».
این را فرمود و تا نگاه کردم آقا را ندیدم. فهمیدم وجود اقدس امام زمان (عج) را زیارت کردم و حضرتش امر به دعا کرده است».
* خارج شدن مؤمنان از صلب پدران
در جنگ صفین، امیرالمؤمنین (ع) با معاویه جنگ کرد. این جنگ، طولانی‌ترین جنگ‌ در صدر اسلام شد. البته در زمان ظهور امام زمان (عج)، جنگ‌های 7، 8، 9 ساله اتفاق می‌افتد و در ،نهایت اسلام پیروز می‌شود. حدود 18 ماه جنگ صفین طول کشید. مردم در طول این مدت 18 ماه معجزه‌هایی از حضرت امیر (ع) دیدند.
یک شب معاویه تصمیم گرفت جنگ را یک سره کند. شجاعان لشکرش را که هزاران نفر بودند انتخاب کرده، غرق آهن نمود و به خط مقدم فرستاد، تا جنگ یک سره شود. اصحاب بلند شدند تا بجنگند. حضرت فرمود: «کار من است، شما کنار بروید». حضرت به جنگ آمد و هر کسی را که به درک می‌فرستاد، یک تکبیر می‌گفت. آن شب هزار تکبیر از حضرت شنیده شد.
مالک اشتر هم جنگید و از او هم نهصد و نود و نه تکبیر شنیده شد. موقعی که برگشت به حضرت عرض کرد: «یا امیرالمؤمنین! خسته نباشید. شما یک تکبیر بیشتر از من گفتید». حضرت فرمود: «بله؛ تو همه را از تیغ می‌گذراندی؛ ولی من هر کس که مقابلم می‌آمد تا هفتاد پشتش را نگاه می‌کردم، اگر یک شیعه در نسلش بود و بنا بود به دنیا بیاید، او را نمی‌کشتم و زخمی‌اش می‌کردم تا از صحنه جنگ کنار برود. فرق من و تو همین است»
از حضرت سجاد (ع) پرسیدند: «یابن رسول الله! چطور شد ضربات پدر شما روز عاشورا، یک ضربه‌ای بود؟ هر کس مقابل حضرت بود، یک ضربه می‌خورد و احتیاج به ضربه دوم نداشت؛ اما خیلی‌ها زخمی می‌شدند و کنار می‌رفتند، علتش چه بود؟ پدرتان بعضی‌ را زخمی می‌کرد تا کنار بروند؛ اما بعضی را که یک ضربه می‌زد کشته می‌شد و در قعر جهنم قرار می‌گرفت؟»حضرت فرمود: «پدرم نگاه می‌کرد تا هفتاد پشت افراد اگر یک شیعه به دنیا می‌آید او را فقط زخمی می‌کرد؛ و گرنه ضربه های پدرم یک ضربه‌ای بود».
 همچنین حضرت نوح (ع) چند سال عمر کرد؟ دربارة سنش اختلاف است. صریح قرآن است که تبلیغش 950 سال طول کشید. در این مدت هشتاد نفر به دین او ایمان آوردند. این تعداد را بر مدت تبلیغ حضرت نوح تقسیم کنید، ببینید سالی چند نفر به او ایمان می‌آوردند؟ حضرت نوح در سال چند نفر را توانسته ‌است موحد کند. حدوداً هر دوازده سال یک نفر را توانسته به دین خدا جذب کنند. چرا؟ برای همین جهت بود؛ یعنی عذاب قوم حضرت نوح تأخیر می‌افتاد تا دیگر هیچ مؤمنی در صلب آن‌ها نباشد.حضرت نوح هم در قرآن تصریح می‌کند:
إِنَّکَ إِنْ تَذَرْهُمْ یُضِلُّوا عِبادَکَ وَ لا یَلِدُوا إِلاَّ فاجِراً کَفَّاراً؛[7]
چرا که اگر آن‌ها را باقى بگذارى، بندگانت را گمراه مى‏کنند و جز نسلى فاجر و کافر به وجود نمى‏آورند.
عذاب این‌ها که تا این مدت طولانی به تعویق افتاد برای همین علت بود. این‌هایی که متولد می‌شدند، اگر 100 سال دیگر یا 150 سال دیگر، در نسل این‌ها یک مسلمان بود و بنا بود بیرون بیاید، این‌ها را مهلت می‌دادند تا آن مسلمان بیرون بیاید، بعد این‌ها را بکشند. اگر یک نفر مسلمان در نسل پنجاهم یا هشتادم کافری بود، آن کافر را به احترام آن شیعه نمی‌کشتند.
حالا هم همین‌طور است. خیلی‌ها مهدور الدم هستند که اگر حضرت ظهور کند، قتلشان واجب است؛ اما ممکن است در نسل همین‌ها که واجب القتل هستند، فرزند صالحی باشد؛ مثل خلیفه اول که وضعیتش معلوم است؛ لکن فرزندی دارد به نام محمد بن ابی بکر که بازوی امیرالمؤمنین (ع) است.
 محمد بن ابی بکر آن‌قدر مقرب درگاه حضرت امیر (ع) بود که حضرت فرمود بگویید: محمد بن علی ممکن است در پشت خیلی از این کفار و مشرکانی که اگر به دست ما برسند، هزارتایشان را یک روزه می‌کشیم، شیعیانی بعداً به وجود بیایند که به درد می‌خورند.
 لذا من حق ندارم که اشکال کنم که: خدایا! چرا حضرت را نمی‌فرستی؟ ما چه کاره هستیم که در کار خدا دخالت کنیم؟ ما باید تسلیم باشیم. بهترین حالات، این است که انسان تسلیم حق باشد. به حضرت حق عرض کند: پروردگارا! آنچه تو صلاح می‌دانی، مطیعم.
برای خدا ناراحتی ها و مشکلات زمان غیبت را تحمل کن؛ اجر و مقام داری. لکن دعا برای تعجیل فرج را فراموش نکن؛ زیرا این دعا معرّف خواست قلبی ما است و از آن طرف اگر در فرج تأخیر شد، باید راضی به رضای الهی باشیم.
البته به واسطه کثرت گناهان ما ممکن است، امر فرج تأخیر بیفتد. خدا می‌داند. انسان مؤمن، باید مقداری بیشتر حواسش را جمع کند و به حضرت، بیشتر دعا کند.
[1] . مجموعه ورام، ج‏2، ص 153.
[2] . کشف المحجة، ص 106؛ إثبات الهداة، ج‏2، ص 120. 
[3]. برای نمونه ر.ک: إحتجاج، ج‏2، ص471؛ إعلام الورى، ص453؛ بحارالأنوار ، ج‏52، ص 92.
[4]. إعلام الورى، ص 435؛ کمال الدین، ج‏2، ص 377؛ بحارالأنوار، ج‏51، ص 156.
[5] . بحارالأنوار ، ج‏52، ص132؛ البرهان، ج‏3، ص 125؛ المیزان، ج‏10، ص331.
[7] . سوره نوح: 27.
منبع : رجا نیوز

چهارشنبه 90 اسفند 3 , ساعت 4:25 عصر
آیت‌الله مکارم شیرازی:
شرکت در انتخابات واجب شرعی است/ مردم سرنوشت کشورشان را با هیچ چیز مبادله نکنند

 

خبرگزاری فارس: شرکت در انتخابات واجب شرعی است/ مردم سرنوشت کشورشان را با هیچ چیز مبادله نکنند

 یکی از مراجع تقلید در قم گفت: شرکت نکردن در انتخابات بدون عذر شرعی جایز نیست.

به گزارش خبرگزاری فارس از قم، پایگاه اطلاع‌رسانی آیت‌الله مکارم شیرازی مجموعه‌ای از استفتائات مربوط به انتخابات را به شرح زیر منتشر کرد.

سئوال: نظر شما در مورد کاندیدا شدن روحانیونى که قدرت راه یافتن به مجالس قانونگذارى را دارند و توسط مردم انتخاب مى‌شوند چیست؟ در صورتى که اگر این روحانیون شرکت نکنند اشخاصى غیر متعهد به این مجالس راه پیدا کرده و احکام غیراسلامى را تصویب مى‌کنند.

جواب: ظاهر این است که شرکت آن روحانیون و افراد متعهد دیگر با شرایطى که گفتید واجب است.

سئوال: انتقاد از کاندیداتورها و بیان نکات منفى آنها در جمع یا بین دو نفر چه حکمى دارد؟

جواب: در صورتى که در مقام مشورت براى رأى دادن به آنها باشد اشکال ندارد، ولى باید صفات آنها را بیان کرد نه توهین و مذمّت و تحقیر و یا خداى نکرده تهمت به آنها زده شود.

سئوال: حکم جنابعالى در مورد کسانى که در انتخابات در راستاى شناساندن خود به مردم از امکانات بیت‌المال استفاده کرده‌اند، چیست؟

جواب: بیت‌المال مصارف خاصى دارد که باید در آن مصرف شود.

سئوال: اگر تا زمان انتخابات هیچ شخص خاصی را برای رای به او پیدا نکنیم تکلیف چیست؟ آیا با رای سفید تکلیف از ما ساقط می‌شود؟

جواب: در فرض سئوال، رای سفید بدهید.

سئوال: آیا دیدار شما با برخی از کاندیداها و نامزدهای انتخاباتی نشان دهنده حمایت شما از آنهاست؟

جواب: ما بارها اعلام کرده‌ایم از منتخب مردم حمایت می‌کنیم ولی در مورد هیچ فرد خاصی نظر نداریم.

سئوال: شنیده می‌شود برخی از کاندیداهای انتخاباتی مجلس شورای اسلامی به منظور پیروزی در میدان انتخابات از طریق توزیع گوشی تلفن همراه و سیم کارت، پرداخت وجه نقد، توزیع غذای گرم، وعده امتیازات دولتی و غیر آن اقدام به خرید آراء می‌کنند. ضمنا این وضعیت به گونه‌ای است که به سمت انتخابات سرمایه داری پیش می‌رود و در صورتی که این امر واقعیت داشته باشد، با مشکل مواجه خواهیم شد بنابراین از محضر مبارک حضرتعالی استدعا می‌شود به لحاظ روشن شدن عموم، فتوای مورد نظر را به صورت شفاف و روشن مرقوم فرمایند.

جواب: انتخابات اسلامی با انتخابات غربی مادی بسیار متفاوت است، استفاده از امور مالی و امتیازات مختلف برای خریدن آراء در انتخابات اسلامی مطلقاً جایز نیست و باید جداً از آن پرهیز کرد و کسانی که از اینگونه طریق کسب آراء کنند، مشروعیت آنها زیر سئوال است و رأی دهندگانی که با این امور به افرادی رأی می‌دهند که صلاحیت ندارند نیز از نظر شرعی مرتکب خلاف شرع شده‌اند. اصولاً توسل به این امور دلیل بر عدم صلاحیت است.

برادران و خواهران عزیز مراقب باشند سرنوشت نظام و کشورشان را با هیچ چیز مبادله نکنند و حتی در تبلیغات انتخاباتی خود از روش‌های غربی استفاده نکنند.

سئوال: انتخابات مجلس در پیش است. برای مثل من که هیچ کس را نمی‌شناسد و راه و روش تحقیق هم بلد نیست چه راهی مناسب است تا انتخاب صحیح کند؟

جواب: شما می‌توانید از اشخاص آگاه و متدین و دلسوز کمک بگیرید و همچنین مطالعه سوابق ایشان می‌تواند به شما کمک کند.

سئوال: اگر فرد اصلح در انتخابات احتمال رأی آوردنش کم باشد آیا می‌توان برای دفع فرد بدتر، به فرد بد رای داد؟ آیا حجت شرعی خواهیم داشت در نزد خدا؟ (البته منظور از فرد بد، فردی است که اصلح نیست و شانس رقابت با فرد بدتر را دارد)

جواب: در صورتی که بدتر بسیار خطرناک باشد و بد این خطرات را ندارد و رأی نیاوردن اصلح تقریبا مورد اطمینان باشد آنچه نوشته‌اید مانعی ندارد.

سئوال: می‌خواستم بدانم حرکت تخریب گرایانه برای تبلیغ انتخابات نمایندگی مجلس بدون هیچ‌گونه توهین، افترا، نشر اکاذیب و ... جایز است یا خیر؟

جواب: تخریب دیگری نه در انتخابات و نه در غیر آن نه با نشر اکاذیب و اهانت و نه بدون آن جایز نیست.

سئوال: آیا شرکت نکردن در انتخابات معصیت و گناه است؟

جواب: آری، ترک آن بدون عذر شرعی جایز نیست.

 


سه شنبه 90 اسفند 2 , ساعت 3:38 عصر
استاد تخریبی که شاگرد کلاس عرفان بود
شهید نوریان علاوه بر توانمند کردن گردان تخریب به آموزش‌های تخصصی و عملیاتی از توامند سازی همرزمانش به سلاح ایمان و تقوا غافل نبود. ایشان در ایامی که در تهران و مرخصی بودند جزء حلقه شاگردان معنوی عارف و اصل حضرت آیت الله حق شناس بودند و ایشان علاقه خاصی به این شهید داشتند.دیماه سال 1340 محمود در میان خانواده مذهبی و در منطقه ای که دارالمومنین شمیران معروف بود به دنیا آمد. محله رستم آباد و چیذر که محمود در آن رشد و نمو کرد.مرحوم حاج آخوند رستم آبادی و نهاوندی را به خود دیده بود و مومنین محله، کسب معارف و اعتقادات اصیل دینی خود را مدیون تلاش این دو بزرگوار می‌دانستند. محمود از همان ابتدای طفولیت با قرآن آشنا شد و سعی وافری در یادگیری و حفظ آن نمود. حضور محمود به همراه پدرش در مسجد و هییت های مذهبی او را با معارف اهل بیت آشنا نمود و در کنار مشق و مدرسه از یادگیری مسایل اعتقادی غافل نبود.

جهت مطالعه ادامه مطلب کلیک کنید...

سه شنبه 90 اسفند 2 , ساعت 2:13 صبح

جوان محتضر و شفاعت پیغمبر

رسول خدا ( ص ) بر بالین جوانی که در حال احتضار ( مرگ ) بود حاضر گردید ، آن حضرت کلمه شهادت را به او تلقین فرمود ولی جوان نتوانست بگوید ، پرسید : آیا مادر دارد ؟ زنی که نزد او بود عرض کرد بلی من مادر او هستم . فرمود : آیا بر او غضبناکی ؟ گفت آری شش سال است با او حرف نزده ام . آن حضرت خواهش فرمود از او راضی شود مادر به خاطر آن حضرت از جوان در گذشت و زبان آن جوان به کلمه توحید باز شد . حضرت به او فرمود : چه می بینی ؟ گفت مردی سیاه و زشت روی بدبوی ، مرا رها نمی کند حضرت جمله ای یادش دادند  خواند و عرض کرد : می بینم مردی سفید رنگ خوشروی ، خوشبوی و خوشمنظر رو به من آورد و هیولای مهیب اولی از من دور شد . فرمود : همان جمله را تکرار کن پس از آن هیولای وحشتناک به کلی محو گردید . آن حضرت شاد شد و فرمود : خدا او را آمرزید آنگاه جوان از دنیا رفت . از این حدیت شریف استفاده می شود که یکی از آثار عقوق والدین سوء خاتمه و عاقبت به شری است که شخص بی ایمان از دنیا می رود و در نتیجه همیشه در عذاب خواهد بود . با اینکه تلقین کننده جوان ، رسول خدا ( ص ) بود تا مادرش از او راضی نگردید نتوانست شهادت را بگوید و پس از رضایت مادر و خواندن آن کلمات به برکت رسول خدا ( ص ) پروردگار   هم از او راضی شد و او را آمرزید .

با توجه به اهمیت احترام به والدین از دیدگاه معصومین در ذیل بخشی از حدیث ها و سفارشات این بزرگواران ذکر خواهد شد .

حضرت صادق ( ع )  می فرمایند : کسی که به پدر و مادرش از روی غیظ بنگرد در حالیکه والدین بر او ستم کرده باشند خداوند نماز او را نمی پذیرد . 

پیام  : که حتی در صورتی که پدر و مادر به ما ستم هم کرده باشند ما حتی اجازه نگاه کردن از روی غیظ را به آنان نداریم .

پیامبر اکرم ( ص ) فرمودند : نیست فرزند نیکوکار به پدر و مادرش مگر اینکه هر گاه از روی رحمت و محبت به والدین خود بنگرد به هر نظری ثواب یک حج مقبول برایش می باشد . گفتند یا رسول الله حتی اگر  در روز صد مرتبه چنین کند با ثواب آن اینگونه است  ؟  فرمودند : بلی به هر نظر ثواب حجی دارد .

پیام : توجه داشته باشیم که حج و زیارت خانه خدا هم می شود بدون رفتن به آن مکان مقدس از ثوابش بهره برد . و فراموش نکنیم که خداوند در  سوره لقمان آیه 14 فرمودند :« به انسان امر نمودیم که نخست مرا و سپس والدینش را سپاسگذاری نماید . » 

پیامبر اکرم ( ص ) فرمودند : نیکی کننده به والدین به یک درجه در بهشت از انبیا پائین تر است و عاق والدین در جهنم با فرعونیان یک درکه فاصله دارد .

حضرت هادی ( ع ) فرمودند : عقوق والدین ( کسی که والدین از او راضی نیستند ) کمی مال ، آبرو و عمر را در پی دارد و به نکبت ذلت در دنیا می کشد .

و همچنین امور زیر در روایات اهل بیت رسیده که باید در معاشرت با ایشان رعایت شود که به بعضی از آنها اشاره می شود :

1- هر گاه صدای والدین می زند آنها را به نام نخواند بلکه به لقب یا کنیه ایشان آنها را بخواند مانند : بابا ، مادر ، آقا

2- جلو آنها راه نرود و پیش از ایشان ننشیند .

3- قبل از آنها شروع به خوردن طعام ننماید .

حضرت سجاد ( ع ) با مادر خود هم خوراک نمی شدند و می فرمودند می ترسم برای لقمه ای دست دراز کنم که مادرم قصد آن را داشته و پس با این عمل رعایت حرمت و ادب را ترک کرده باشم .

4- در مجلس روی خود را از ایشان بر نگردانم .

5- در سخن گفتن صدای خود را بلند تر از ایشان قرار ندهد.

6- دست خود را بالای دست آنها قرار ندهد .

7- کاری نکند که دیگران پدر یا مادر او را بد بگویند و لعن نمایند .




دوشنبه 90 اسفند 1 , ساعت 12:46 عصر

جوانان ما تنبل نیستند

در زمانه به ظاهر متمدن ما نیز جوانانی هستند که در موقعیت های خود گرفتارند.
آنها نیز هر روز در گوشه ای از جامعه، کارهای سختی را انجام می دهند، ولی به موفقیتی که انتظارش را دارند، دست نمی یابند و به ناحق به آنها برچسب «تنبل» زده می شود.
این جوانان، زمانی که پای طنز، ارتباطات اجتماعی و صدها مهارت دیگر به میان می آید، می درخشند، اما متاسفانه حاصل کارشان آن چیزی نیست که انتظار نزدیکان والدینشان را برآورده سازد آنها نیز رنج و زحمتی را متحمل می شوند، اما به هیچ جا نمی رسند.
این دسته از جوانان گناهی ندارند که از زحماتشان تقدیر نمی شود. آنها عمدی ندارند که توانایی ها و استعدادهایشان، آنها را به طرف اموری که از نظر بزرگترها، موفقیت تلقی می شود، نمی کشاند و فقط تاوان گناهی را پس می دهند که خودشان هم نمی دانند چیست و به خاطر هیچ، سرزنش و مجازات می شوند.
فراموش نکنیم زمانی که فردی را «تنبل» می نامیم و هنگامی که شخصیت او را در میان جمع خرد می کنیم، در واقع او را به داشتن صفتی «زشت» که خود او نیز از آن بی خبر است، محکوم می کنیم.
والدین باید به این باور مهم برسند که «تنبلی درسنین جوانی واقعیت خارجی ندارد و دروغی بیش نیست.» فرزندان به اصطلاح «تنبل» ما دوست دارند نمرات عالی بگیرند تا از سوی ما تشویق شوند.
پس هنگامی که بازدهی فردی، پایین است، نباید او را سرزنش یا متهم به «تنبل بودن» کرد، بلکه باید دید چه موانعی بر سر راه تمایل او به باروری وجود دارد.
همه انسان ها با کشش درونی باروری به دنیا آمده اند. در درون همه، جوانه ای وجود دارد که در انتظار رشد است. از همان روزی که می فهمیم در پیرامون ما چه می گذرد، دلمان می خواهد نشان دهیم که قادریم چه کارهایی را انجام بدهیم، اما برخی از فرزندان ما، در مرحله خاصی از زندگی شان دچار آفت می شوند و امکان میوه دادن را از دست می دهند و در نتیجه به تنبلی «متهم» می شوند.
ولی در حقیقت این گناه به گردن آنها نیست، بلکه آنها از نقصی درونی رنج می برند که میوه دادن آنها را با مشکل روبه رو می کند. باید گفت این جوانان ما «تنبل» نیستند، بلکه از بازدهی مفید، آن گونه که ما فکر می کنیم ناتوانند.
روش های کارسازی برای کمک به آنها وجود دارد. مهم تر این که کارهای زیادی برای پیشگیری از این عارضه از دستمان برمی آید، اما در ابتدا برای این که بتوانیم درست عمل کنیم، باید ناتوانی ها و ضعف ها را بشناسیم و راه حل های مقابله با آنها را بیابیم.
مشکلات یادگیری بسیاری از این افراد کاملا مشهود است. این مشکلات به صورت ضعف در انجام برخی کارها و ناتوانی در سازگاری با برخی افراد بروز پیدا می کند.
درنگاهی کوتاه، بسیاری از جوانانی که متهم به «تنبلی» می شوند لایق و کارآمدند.
آنها گاهی اوقات آنقدر باهوشمند که باعث تعجب اطرافیانشان می شوند، اما در حقیقت پس از مدتی کاوش درمی یابیم که این گونه نیست. این افراد کسانی هستند که اطلاعات را خوب جذب و پردازش می کنند ولی در به فعل درآوردن آنها ناتوان انند.
اغلب اوقات، آنان را افرادی می یابیم که می توانند دانسته های خود را به خوبی توصیف کنند، ولی نمی توانند آموخته هایشان را به بهره وری برسانند؛ انگار دچار معلولیت هستند و نمی توانند از توان و نیروی خود، خوب استفاده کنند. به همین علت دریافت های آنها از محیط اطراف بیشتر از برون دادشان است.
ناامیدی این گونه جوانان از خودشان بیش از ناامیدی دیگران از آنهاست. اما متاسفانه ما والدین در یک برخورد کاملا سطحی می گوییم که آنها «تنبل» هستند.

منبع : روزنامه کیهان


یکشنبه 90 بهمن 30 , ساعت 8:6 عصر
همکاری وزارت امنیت ملی جمهوری آذربایجان با عوامل موساد
عامل ترور دانشمندان هسته‌ای ایران، پناهنده جمهوری آذربایجان است

خبرگزاری فارس: عامل ترور دانشمندان هسته‌ای ایران، پناهنده جمهوری آذربایجان است
عامل موساد و سازمان دهنده ترور دانشمندان هسته‌ای ایران، پناهنده جمهوری آذربایجان است.

به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از خبرگزاری آران، عامل سرویس جاسوسی اسرائیل(موساد)که در سازماندهی ترور شهید مصطفی احمدی روشن و شهید علیمحمدی از دانشمندان هسته‌ای ایران نقش داشت، شخصی یهودی معروف به "جاویدان" پناهنده جمهوری آذربایجان می‌باشد.

طبق اطلاعات موثق، وزارت امنیت ملی جمهوری آذربایجان در تهیه و تدارک امکانات فنی و مواد منفجره برای این عامل موساد نقش بسزایی داشته است.

همچنین ناظران آگاه با اشاره به اعترافات مجید جمالی فش عامل موساد که علیمحمدی دانشمند هسته‌ای ایران را ترور کرد، مبنی برتردد مکرر از باکو به تل آویو، معتقدند ادعای اخیر باکو مبنی بر دستگیری دو نفر از سوی وزارت امنیت ملی این کشور که از سوی ایران قصد ترور در جمهوری آذربایجان را داشته‌اند نوعی فرار به جلو در جهت انحراف افکار عمومی از همکاری احتمالی وزارت امنیت ملی جمهوری آذربایجان با موساد در ترور دانشمندان هسته‌ای ایران می‌باشد.

ادعای جدید جمهوری آذربایجان علیه ایران پس از آن صورت گرفت که طی ماه‌های اخیر، رسانه‌ها با افشای ابعاد گسترده‌ای از فعالیت گروهک تروریستی منافقین، پ ک ک و پژاک و اعلام آمادگی باکو برای انتقال تعدادی از منافقین از پایگاه اشرف به جمهوری آذربایجان، اعلام کردند: جمهوری آذربایجان به لانه تروریسم تبدیل شده است.

این ادعا در حقیقت نسخه آذری سناریوی سیا در باصطلاح تلاش ایران برای ترور سفیر عربستان در واشنگتن می‌باشد که با واکنش اندیشمندان و روشنفکران جمهوری آذربایجان مواجه شد و آنها این موضوع را خوشخدمتی جمهوری آذربایجان به غرب و رژیم صهیونیستی همزمان با تشدید فشارهای غرب به ایران خواندند.

 


شنبه 90 بهمن 29 , ساعت 10:10 عصر
بازخوانی ماجرای نویسنده ای که مرتد شد

آیاتی که شیطان نوشت

کتاب «آیات شیطانى» در 9 فصل تنظیم شده است و نویسنده کتاب، افسانه غرانیق را مکرر و به شکل‏هاى گوناگون در کتاب خود آورده و آن را به عنوان یکى از مضامین اصلى کتاب خود مشخص و برجسته نموده است.

 چهارم مهر ماه 1367 برابر با 26 سپتامبر 1988
انتشارات «وایکینگ» در لندن که جزو گروه انتشاراتى «پنگوئن» مى‏باشد، اقدام به انتشار کتابى نمود که نام «Satanic verses» بر روى جلد آن خودنمایى مى‏کرد. معادل فارسى نام این کتاب «آیات شیطانى» بود.
چهل روز بعد ابتدا کشور هند و سپس پاکستان فروش این کتاب را ممنوع اعلام کردند.
متعاقبا چندین کشور اسلامى دیگر نیز اقدام به تحریم فروش این کتاب نمودند. روز 24 دى ماه 1367 مسلمانان شهر «برادفورد» انگلستان طى تظاهراتى، اقدام به سوزاندن نسخه‏هاى کتاب «آیات شیطانى» نمودند. روز 23 بهمن ماه برابر با 12 فوریه 1989، مسلمانان پاکستان در شهر اسلام آباد به تظاهرات پرداخته و ضمن دادن شعارهایى علیه آمریکا و انگلیس و نویسنده کتاب «آیات شیطانى»، به طرف مرکز فرهنگى آمریکا حرکت کردند .این تظاهرات به برخورد افراد مسلح از درون مرکز فرهنگى آمریکا با تظاهر کنندگان انجامید و باعث شهادت 6 نفر و مجروح شدن بیش از یکصد نفر گردید.
فرداى همین روز در تظاهرات مسلمانان هند علیه نویسنده و ناشران کتاب مذکور به شهادت یک نفر از سوى نیروهاى مسلح هند منجر شد.

شنبه 90 بهمن 29 , ساعت 8:50 صبح

روسپی های بانکوک دست موساد را رو کردند

صحنه سازی نخ نمای موساد برای ایراد اتهام علیه جمهوری اسلامی، خاطره افتضاح چندماه پیش سازمان سیا را زنده کرد.
سرویس جاسوسی آمریکا چند ماه پیش ضمن یک صحنه سازی ادعا کرد فردی به نام منصور ارباب سیار قصد داشته از طریق بمبگذاری سفیر عربستان را ترور کند. اما چند روز بعد بسیاری از مطبوعات آمریکایی فاش کردند که فرد یاد شده به شهادت همسایگان و دوستانش، فردی دایم الخمر است!
چند ماه بعد روز چهارشنبه یک تبعه ایرانی بر اثر انفجار بمب در بانکوک مجروح شد و بلافاصله، صهیونیست ها با همکاری برخی محافل در تایلند ادعا کردند فرد یاد شده قصد عملیات تروریستی علیه صهیونیست ها را داشته اما خود مجروح شده است. ولی روزنامه بانکوک پست گزارشی همراه با عکس منتشر کرد که نشان می دهد فرد یاد شده و دو تن از دوستانش، در مدت چند روز اقامت در بانکوک مشغول شرب خمر و هرزگی با روسپیان بوده اند. یکی از روسپیان مذکور که از سوی پلیس احضار شده، به بانکوک پست می گوید: به همراه دوستانش از هشتم تا سیزدهم فوریه در خانه افراد دستگیر شده به سر برده است. آنها مدام مشروبات الکلی می نوشیدند و اسنوکر بازی می کردند.
نکته دیگری که سناریوی موساد را مضحک تر از این می کند، گزارش بانک پست است مبنی بر اینکه «مسعود مرادی (فرد مجروح شده) دو بمب روی تاکسی ای که او را سوار نکرده بود انداخت اما بمب کمانه کرد و خود وی هدف قرار گرفت. بلافاصله دو پای او قطع شد»!
یادآور می شود در صحنه سازی اخیر در دهلی نو که ادعا شد مهاجمان قصد ترور همسر وابسته نظامی اسرائیل در هند را داشته اند، مهاجمان بمب را- به شیوه همیشگی موساد- به خودرو چسبانده اند!
نمایش های مضحک صهیونیست ها طی هفته گذشته در تایلند و هند و گرجستان در حالی است که حتی یک صهیونیست نیز در صحنه سازی های مذکور کشته نشده است.

به یک یارویی میگن ( بخوانیم اسرائیل ) اگر وسط اقیانوس کوسه بهت حمله کرد چی کار میکنی ؟ بعد از کمی تامل میگه میرم بالای درخت !!  بهش میگن وسط اقیانوس که درخت نداره . میگه مجبورم میفهمی !! مجبورم !!! اینم حکایت صهیونیست ها هست که به هر دست آویزی چنگ میزنن که سقوطشون را در منطقه پنهان نگه دارند .


<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ