حافظه را چگونه تقویت کنیم؟
روی سنگ قبر دیوفانتوس (Diophantos)، ریاضیدان یونانی، نوشته: «این جا محل دفن یک ریاضیدان است که سن مرگ او را هم باید با ریاضی حساب کنید....
یک ششم از زندگی او در نوجوانی گذشت. یک دوازدهم به آن اضافه شد تا پشت لبش سبز شد. سن او به سه هفتم کل عمرش رسیده بود که ازدواج کرد و 5 سال بعد هم پسرش به دنیا آمد اما آن پسر هنوز به نیمی از عمر پدر نرسیده بود که فوت کرد و پدر نیز 4 سال پس از مرگ پسر از دنیا رفت.
خوب یا بد، به این میگویند یک تمرین ذهنورزی. حفظ کردن شماره تلفن، کلمه عبور، رمز کارت عابر، اسم و رسم اشخاص و هزار و یک چیز دیگر به حافظه قوی احتیاج دارد و رسیدن به این حافظه قوی، تمرین میخواهد: تمرینهای ذهنورزی، یعنی تمرینهایی هدفمند برای تقویت و تجدید قوای ذهن و حافظه.
حافظه را به انواع و اقسام شیوهها طبقهبندی کردهاند. با این حساب، میشود گفت که حافظه، انواع و اقسام دارد اما یکی از کاربردیترین طبقهبندیهای حافظه میگوید که ما کلا 3 نوع حافظه داریم: دیداری، شنیداری و رفتاری. حافظه دیداری به تصاویر مربوط میشود. حافظه شنیداری به اصوات و کلمات مربوط است و حافظه رفتاری هم به امور حرکتی. جالب این که این سه نوع حافظه در همه آدمها وجود دارد اما هر شخصی ممکن است در یکی از این ابعاد سهگانه قویتر باشد و در ابعاد دیگر، ضعیفتر. احتمالا با همین توضیحات ابتدایی، تا ته قصه را خواندید. یکی از اصولیترین راههای تقویت حافظه این است که سه مرحله زیر را قدم به قدم طی کنیم:
1ـ معنای این سه نوع حافظه را درک کنیم.
2ـ حافظه غالبمان را شناسایی کنیم.
3ـ حافظههای مغلوبمان را حول محور همان حافظه غالب، سر و شکل بدهیم و تقویت کنیم.
حـافـظـه دیـداری
همین الآن که دارید این نوشته را میخوانید، کجایید؟ توی خانه؟ مدرسه؟ دانشگاه؟ محل کار؟ یا . . . هر جا که هستید، یک لحظه چشمتان را ببندید و حافظه دیداریتان را امتحان کنید: آیا میتوانید جزییات مکانی را که در آن نشستهاید، به خاطر بیاورید؟ جزییات در و دیوار و سقف و رنگ و جنس آنها را دقیقا خاطرتان هست؟ ده سال پیش کجا زندگی میکردید؟ در همین خانه امروزی یا یک جای دیگر؟ آیا جزییات آن خانه را یادتان هست؟
اگر حافظه غالبتان از نوع دیداری باشد پس مطمئنا میتوانید آن خانه و اتاقهایش را به خوبی به خاطر بیاورید و ضمنا میتوانید شماره تلفنها و آدرسهای مورد نیازتان را هم با نوشتن اسامی، به خوبی به ذهن بسپارید و به خاطر بیاورید.
اگر حافظه غالبتان دیداری است. . .
سعی کنید همه چیز را به صورت تصویری حفظ کنید. برای حفظ کردن هر چیزی بهتر است یک نماد تصویری پیدا کنید. مطالب حفظ کردنی را حتما یادداشت کنید تا ترتیب کلمات را در نوشتهتان ببینید و مسیر بهرهوری حافظهتان را هموار کنید. اصوات و سر و صداها را هم با تصاویر مربوط کنید. اگر با اشخاص جدید آشنا میشوید برای هر کسی یک عنصر ویژه بصری انتخاب کنید و آن را با نام او مرتبط کنید. مثلا آقای مالکی را میتوانید این طور به خاطر بسپارید که بر خلاف اسماش در یک آپارتمان اجارهای زندگی میکند و . . .
برای هر کداممان گهگاه ممکن است اتفاق بیفتد که اسم یک نفر را فراموش کنیم اما این اتفاق برای بعضیها خیلی بیشتر از حد معمول تکرار میشود، به نحوی که دیگر از حالت اتفاق خارج میشود. آنهایی که حافظه غالبشان دیداری است، بیشتر احتمال دارد که به این نوع فراموشی دچار شوند. اگر شما هم از این مشکل رنج میبرید و ضمنا حافظه غالبتان هم از نوع دیداری است، بهترین کار این است که همیشه سعی کنید اسمها را با تصاویر روشن همراه کنید و به خاطر بسپارید. تا آنجا که ممکن است، سعی کنید این تصاویر را با آن اسامی مرتبط کنید. مثلا دقت کنید و ببینید که آیا آقای زندهدل واقعا شاد و زندهدل است یا این که دقیقا بر عکس، افسرده و دلمرده است؟ آنوقت، اسم آقای زندهدل را برای همیشه با همان تصویری که در ذهنتان ساختهاید، پیوند بدهید و به خاطر بیاورید. البته هیچ لزومی ندارد که همیشه تصویر ذهنیتان دقیقا با واقعیت تطبیق داشته باشد و اتفاقا اغلب اوقات، قضیه برعکس است؛ یعنی تصاویر مسخره و کاریکاتوری بیشتر و بهتر در ذهن میمانند. مثلا اسم خانم شکارچی را میتوانید با این تصویر به خاطر بسپارید که اسلحهای به دست گرفته و رفته است جنگل به شکار پلنگ!
برای تقویت حافظه دیداری
و اما آنهایی که حافظه غالبشان دیداری نیست، برای تقویت حافظه دیداریشان باید شروع کنند به انجام تمریناتی که توجهشان را به ظرایف بصری تقویت کند. مثلا میشود از تمرین روی چهره افراد شروع کرد. البته باید بدانیم که در هر چهرهای دقیقا روی چه اجزایی باید متمرکز شویم و چه چیزهایی را به خاطر بسپاریم. اگر شما هم از ضعف حافظه دیداری رنج میبرید، با یک تمرین ساده شروع کنید. از همین امروز هر چهرهای را با جزییات بصری زیر به خاطر بسپارید. در این تمرین باید پاسخ سوالات زیر را در هر چهرهای جستجو کنید و به خاطر بسپارید:
1) چشمهایش ریز است یا درشت؟ 2) رنگ چشمهایش؟ 3) ابروهایش باریک و کم پشت است یا پهن و پرپشت؟ 4) چانهاش بزرگ است یا کوچک؟ 5) با غبغب است یا بدون غبغب؟ 6) رنگ موهایش؟ 7) ریش و سبیل دارد یا نه؟ 8) بینیاش قلمی است یا پهن یا کوتاه یا بلند؟ 9) گونههایش برجسته است یا فروررفته؟10) ابروهایش کلفت است یا نازک؟ 11) صورتش گرد است یا کشیده؟ 12) مدل موی سرش؟ 13) علامت خاصی در چهره دارد یا نه؟
حـافـظـه شـنـیـداری
تلفنهایی که شمارهانداز ندارند، برای امتحان کردن حافظه شنیداری مناسباند. وقتی کسی بدون هیچ قول و قرار قبلی بهتان تلفن میکند و شروع میکند به سلام و علیک، آیا بلافاصله پس از رد و بدل شدن همان یکی دو کلمه اول و بلافاصله پس از شنیدن صدا، صاحب آن صدا را تشخیص میدهید یا نه؟ در شنیدن و تشخیص صدای خوانندهها چطور؟ و صدای سازها؟ و... معمولا آنهایی که حافظه شنیداریشان قویتر است، انس بیشتری با کلمات دارند. ریتم موسیقی را کم و بیش درک میکنند. شعرها را به وزن میخوانند. راحتتر از دیگران، شعر حفظ میکنند و کلا به نوشتن و مطالعه علاقه بیشتری نشان میدهند.
اگر حافظه غالبتان شنیداری است. . .
حافظههای دیگرتان را با این حافظهتان پیوند کنید. برای این منظور میتوانید بیشتر از شعر و ردیف و قافیه استفاده کنید. اعداد رمزی و شماره تلفنها را به شکل موزون و قافیهدار درآورید و به خاطر بسپارید. مضحک شدن این قافیهبندیها اصلا مهم نیست. مهم این است که حافظه شنیداری شما راحتتر است که همه چیز را در چنین قالبی به خاطر بسپارد. مثلابرای حفظ کردن رمز عبور 256 میتوانید بگویید دویست و پنجاه و شش، آرد نخود با کشمش!
اگر حافظههای دیداری و شنیداریتان خوب است، بهتر است شمارهها را رمزدار حفظ کنید، بدین ترتیب که برای خودتان، تمام اعداد از صفر تا 9 را رمز گذاری کنید و برای همیشه، هر کدام از این اعداد را با یک حرف بیصدا بشناسید. آنوقت از ترکیب این حروف و پر کردن فضای بینشان با حروف صدادار، اگر حافظه غالبتان دیداری یا شنیداری باشد، اعداد را راحتتر به خاطر خواهید آورد. مثلا فرض کنید که اعداد را از صفر تا 9 با این کدها نامگذاری کردهاید:
0 س 1ی 2د 3 م 4چ 5پ 6ش 7ه 8ت 9 ن
حالا به جای حفظ کردن عدد 89 میتوانید کلمه «تن» را به خاطر بسپارید و در مواردی هم که حروف در کنار یکدیگر معنای درستی را نمیسازند، میتوانید از حروف صدادار در بین این حرف بی صدا استفاده کنید. مثلا به جای حفظ کردن عدد 36 میتوانید کلمه «ماش» را به خاطر بسپارید.
حـافـظـه رفـتـاری
تمرکز این نوع حافظه بر روی حرکت است. وقایع حرکتی مثل ساز زدن، دوچرخه سواری، بستن بند کفش و . . . ملاک ارزیابی این حافظه است. البته همه آدمها مجبورند حافظه رفتاریشان را در حد رفع احتیاجات روزمرهشان تقویت کنند وگرنه هر روز صبح مجبور بودیم برای بستن بند کفشمان عزا بگیریم. آنهایی که حافظه غالبشان رفتاری است، معمولا راحتتر از دیگران ساز زدن را یاد میگیرند و برای حفظ کردن شماره تلفنها هم بیشتر به مسیر حرکت اعداد توجه دارند تا هر چیز دیگر. مثلا به جای حفظ کردن شماره 258 بهعنوان پیش شماره یک شماره تلفن، مسیر حرکت یک خط عمودی از بالا به پایین را بر روی صفحه شمارهگیر تلفن به خاطر میسپارند.
اگر حافظه غالبتان رفتاری است. . .
قدرت این حافظه مثلا در هنگام حفظ کردن شماره تلفنها، قدرت فوقالعادهای بهتان میبخشد و باعث میشود که به جای حفظ کردن شمارهها، مسیر حرکت انگشتان دست را دنبال کنید. مثلا به جای حفظ کردن پیششماره 759 مسیر حرکت انگشتانتان را روی صفحه شمارهگیر تلفن به خاطر بسپارید که عدد 8 را نشان میدهد.
خوراک حافظه
طبیعی است که حافظه هم برای کار کردن، احتیاج به سوخت دارد. سوخت حافظه را عمدتا مواد معدنی و ویتامینها تامین میکنند.
جدول مقابل، رایجترین خوراکیهای محبوب حافظه را به شما نشان میدهد. ضمنا پزشکان و متخصصان تغذیه به اثرات مثبت لستین بر حافظه نیز تاکید دارند. لستین، چربی حاوی فسفر و کولین است که حضورش به ویژه برای سلولهای عصبی ضرورت دارد. این چربی مستقیما بر روی سیناپسهای عصبی تاثیر گذاشته و منجر به افزایش قدرت حافظه و قابلیت یادگیری میشود. لستین را میتوانید در شکلات، زرده تخم مرغ، مرغ، فرآورده های سویا، قارچ، موز و شکلات پیدا کنید.
راستی، از رژیمهای لاغری سفت و سخت هم بپرهیزید که بلای جان حافظه و تمرکزند.
حافظه از بسیار کوتاهمدت تا دراز مدت
روزانه حجم سرسامآوری از اطلاعات به ذهن ما هجوم میآورد. چیزی حدود 10 میلیون بایت در ثانیه. یعنی چیزی معادل مقدار فضایی که در دیسکتهای امروزی جا میشود: 25/1 مگا بایت در ثانیه و 5/4 گیگا بایت در ساعت که به اندازه حافظه بزرگترین کامپیوترهای امروزی است. این اطلاعات از طریق حواس پنجگانه به ما میرسد و به گونهای باورنکردنی طی 3 مرحله ذخیره می شود:
اولین مرحله حافظه، همین پذیرش تحریک حسی است. این تحریکات در قشر خاکستری پیشین حدود 20 ثانیه حفظ می شوند، درست به اندازه زمان برگشت یک تحریک حسی. اما این تحریکات نه تمام 10 میلیون بیت ظرفیت آن، بلکه فقط 16 بیت در هر ثانیه را پر میکنند. این تحریکات اگر در همین مرحله در حافظه تثبیت نشوند، از بین میروند و پاک میشوند. در صورتی هم که باقی بمانند، طی مراحلی در حافظه درازمدت جایگزین میشوند.
هر اطلاعی که در مرحله قبلی حفظ شود به این مرحله وارد میشود. این حافظه حدود 5/0 بیت در ثانیه روی هر یک از اطلاعاتی که به آن وارد می شود، تمرکز میکند. اطلاعات در این حافظه حدود 20 دقیقه عمر میکنند و پس از آن، یا ذخیره میشوند و یا کاملا محو میشوند و از بین میروند. حدود 90 درصد از اطلاعاتی که به این حافظه میرسد، پاک میشود و حدود10 درصد به صورت حافظه حقیقی یا مجازی و یا موثر باقی میماند.
10 درصدی که از مرحله قبل باقی مانده باشد، میتواند به این مرحله وارد شود و قابلیت ضبط در این حافظه، چیزی حدود 05/0 بیت در ثانیه است. اطلاعاتی که در این مرحله ذخیره میشود، به عنوان محفوظات فعال، هر لحظه آماده ارسال است. اگر از این محفوظات به خوبی و به میران کافی استفاده شود، اطلاعاتش فعال میماند و گر نه غیر فعال میشود.
مرحله اول، حافظه بسیار کوتاه مدت:
حافظه کوتاه مدت:
حافظه بلند مدت:
یک آزمون ساده
برای تعیین حافظه غالب
این آزمون 21 سوال دارد و در مقابل هر سوال هم نوشته شده که این پرسش برای محک زدن کدام نوع حافظه طرح شده است. پس از آزمون، ببینید تعداد سوالهایی که پاسخ صحیح دادهاید، بیشتر به کدام نوع حافظهتان مربوط بوده. آن حافظه، حافظه غالب شماست.
1) چشمتان را ببندید و بگویید مکانی که در آن نشستهاید، پوشش دیوارهایش چه جزییاتی دارد؟ (دیداری)
2) آیا آدرس دقیق، کدپستی و شماره تلفن خانه و محل کارتان را حفظ هستید؟ (شنیداری)
3) آیا میتوانید در داخل خانه یا محل کارتان، چشم بسته به دستشویی یا حمام بروید؟ (رفتاری)
4) آیا میتوانید چشمبسته، کلید به قفل خانهتان بیندازید و در را باز کنید؟ (رفتاری)
5) آیا میتوانید تلویزیون خانه را چشمبسته روشن کنید و کانال را بچرخانید؟ (رفتاری)
6) چشمتان را ببندید و ببینید یادتان مانده است که دقیقا چه قاب عکسهایی روی دیوار خانه یا محل کارتان بوده؟ (دیداری)
7) آیا دقیقا میدانید که دوستان و همکارانتان هر کدام با چه لحنی و چه تکیه کلامهایی صحبت میکنند؟ (شنیداری)
8) به دوران دبستانتان فکر کنید و ببینید یادتان مانده که اسامی معلمهای دوران دبستانتان چه بوده؟ (شنیداری)
9) جزییات فیزیکی کلاسهای دوران دبستانتان را آیا به خاطر می آورید؟ (دیداری)
10) نام همکلاسی کنار دستتان در کلاس اول دبستان را یادتان هست؟ (شنیداری)
11) نشانی مدرسه دبستانتان را بلدید؟ (شنیداری)
12) زنگ ورزش دوران دبستانتان را یادتان مانده که دقیقا چه ورزشی میکردید یا چه نرمشهایی؟ (رفتاری)
13) مدرسه رفتنتان در آن دوران را هنوز یادتان هست؟ پیاده میرفتید یا با سرویس یا همراه پدر و مادر یا با دوستان یا . . .؟ (رفتاری)
14) از مدرسه چطور به خانه برمیگشتید؟ تنها یا با پدر و مادر یا با دوستان؟ پیاده یا سوار ماشین؟ (رفتاری)
15) صبحانهای را که همین امروز صبح خوردید، یادتان هست که مثلا چایاش توی لیوان بود یا استکان و چه جور لیوان یا استکانی؟ (دیداری)
16) دقیقا یادتان هست که همین امروز صبح، صبحانه چه چیزهایی خوردهاید؟ (شنیداری)
17) یادتان مانده که قبل از شروع کردن به خوردن صبحانه، ظروف و مواد خوراکی روی میز را به چه ترتیبی جا به جا کردهاید؟ (رفتاری)
18) شمارههای ساعت دیواری خانه یا محل کارتان را خاطرتان مانده که چه شکلی است؟ (دیداری)
19) آیا مدل موی همکارانتان را یادتان هست؟ (دیداری)
20) هیچ دوست داشتید اسکیت باز میشدید؟ (رفتاری)
21) هیچ به حل جدول روزنامهها و مجلات علاقه دارید؟ (شنیداری)
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
ماه هاشمیان
وقتی مغازه دار یهودی با «سلام» مرجع تقلید مسلمان شد
فتنه های قبل از ظهور از زبان امیر المومنین ( ع )
نگاه عارفانه به قبل از موت
حکم ازدواج با محارم در بهائیت چیست؟
نقش روحانیت در مبارزه با فرقه بهائیت
بالاتر از ملاقات با امام زمان(عج)
عواملی که باعث ترس از مرگ می شوند!
ثواب روزه ماه رجب
[عناوین آرشیوشده]