سفارش تبلیغ
صبا ویژن
میوه دانش، با کردار نیک چیده می شود نه با گفتار نیک . [امام علی علیه السلام]
 
سه شنبه 89 فروردین 10 , ساعت 12:33 عصر

در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت 

علاج ریا و ارزش دانش

یکی از فضلای حوزه علمیه قم چنین می نگارد :

از محضر ایشان سوال شد : گاهی انسان تصمیم می گیرد کار خیری را برای خدا انجام دهد و اخلاص کامل را رعایت نماید ، اما وسوسه های شیطانی دیگر همچون شهرت طلبی ، ریا کاری در نزد مردم ، خوشنام شدن ، و... در ذهن انسان خطور می کند آیا این خطورات هم ریا محسوب می شود و عمل را بی ارزش می کند ؟

در پاسخ فرمودند : ریا در عبادات است و عباداتی که ریا دارد حرام است و یعضی گفته اند : ریا در عبادات مبطل هم هست ،‏در غیر عبادات ریا اشکال ندارد .

ولی خود ریا می تواند راه چاره و علاج ریا باشد . به این صورت که با تاملات صحیح ریا را بالا برد ! مثلا گاهی انسان می خواهد پیش رئیس شهربانی احترامی پیدا کند و توجه او را به خودش جلب کند ، پیش پاسبانی میرود و سعی می کند نظر او را جلب کند و سپس او را بین خود و رئیس شهربانی واسطه قرار دهد . در اینجا انسان خوب است با خود بگوید : این پاسبان که تنها واسطه است و اگر هم کاغذی بنویسد و وساطتی کند باز دست آخر خود رئیس شهربانی باید پای ورقه را امضا کند . پس خوب است مستقیما نظر خود رئیس شهربانی را جلب کنم که مقام بالاتری است و اصلا کار خوب و عمل نیک را مثلا به خود رئیس شهربانی نشان دهم . یعنی برای مقام بالاتر ریا کنم ! همچنین اگر انسان عاقل باشد و توجه پیدا کند که مقامی بالاتر از رئیس شهربانی ( مثلا وزیر ، نخست وزیر ، و رئیس جمهور ) وجود دارد ، می گوید : خوب است کار خیر و عمل نیک خود را به وزیر یا به نخست وزیر و بالاخره به مقام بالاتر نشان می دهم ! یعنی همیشه انسان باید ریا را برای مرتبه اقوی انجام دهد . اگر چنین باشد ، در واقع می توان گفت ریا علاج ریا می شود .

بنابراین ، اگر در عبادات نیز نسبت به اقوی و بالاترین موجود یعنی خداوند ریا کنیم اشکال ندارد و علاج ریا می شود .

در زمینه ریا در روایت آمده است : « کسانی که در هنگام نماز به این سو و آن سو نگاه می کنند تا مردم آها را تماشا کنند ، به صورت حمار محشور می شوند . » واقعا هم همین طور است ، آیا این حماریت نیست که آدم جلو وزیر و رئیس شهربانی به پاسبان نگاه کند ؟ حماریت است آقا . ولی خوشمان می آید ، با این حماریت ساخته ایم ! از طرفی اگر به ما حمار بگویند ناراحت می شویم و بدمان می آید !‏ولی باید گفت : کار شبانه روزی تو همین است چرا بدت می آید ؟!

لکن امان از بی سوادی و بی علمی ، این بی سوادی آدم را به جای مکه به ترکستان می برد ، از روز اول همین بی سوادی ابلیس دشمن ، آدم را بیچاره کرد . خود او هم گفت : ای خدا ، همه بندگانت را گمراه می کنم .( سوره ص ، آیه 83 ) او نیز جاهل بود و با اینکه پیش از آن عابد بود ،‏ولی علم نداشت و ناقص بود ،‏ در مورد سجده در برابر آدم ( ع ) به خدا گفت :« سجده نمی کنم ،‏چون مرا از آتش آفریدی و او را از گل» .( سوره ص ،‏آیه 76 )

خوب این صغرای قضیه بود . کبرای برهانش را ببین که هر کس از آتش است بالاتر و هر کس از خاک است پایین تر است ؟! خوب باید پرسید : به چه دلیل و به چه برهانی چنین است ؟ این لباس ظاهری که ملاک نیست ،‏ شما ببینید تناسب و زیبایی حیوانی مثل طاووس و دیگر حیوانات چه قدر است . روحانیت جن و ملک هم با روحانیت انسان مقاسیه نمی شود ، روح انسان هر چند لباس گلی به تن دارد ولی بسیار می تواند اوج بگیرد و بالاتر برود . اصلا لباس که ملاک نیست ، آیا اینکه یکی عبای نائینی داشته باشد و دیگری عبای افغانی ، نشانه کمال و نقص است ؟ ما هم اگر بی سواد شدیم مثل ابلیس می شویم و به ضلالت می افتیم ،‏لازمه ضلالت هم این است که تعدی می کند ، یعنی انسان گمراه و ضال ،‏مضل و گمراه کننده نیز می گردد و می خواهد دیگران هم مانند خود کند ، پس بترسید از بی سوادی .

این از بی سوادی است که آن آقا می گوید : قرآن فرموده: « زمین را برای خلایق آفرید » (‏سوره رحمن ، آیه 10 ) پس معنایش این است  که هیچ میزی (‏تفاوت و اختلاف ) نیست و همه در مالکیت و در بهره وری از زمین یکسانند ، او نمی داند که این « لام » لام عاقبت و انتفاع است ، و نمی داند باید روایاتی را نیز که مفسر آیه است ملاحضه کرد . آین آدمهای بی سواد ، مردم مثل خود را هم گمراه می کنند ، اول با قرآن جلو می آیند ولی هدف این است که همین قرآن را از دست مردم بگیرند ، کار به جایی می رسد که می گوید : قرآن را بسوزانیم .

البته ما به این امر می خندیم ،‏ ولی واقع همین است که اگر در استدلال قوی نباشیم دشمنان بر ما غالب می شوند ، آنها پول خرج می کنند همین بی سوادها را با پول می خرند . و در نتیجه این بی سوادی ، دین درست می کند . آن بهائی گفته است که : اصلا در قرآن شما نیز به « سید علی محمد باب » اشاره شده است و همین « حم عسق » ( سوره شوری آیه 1 و 2 ) یعنی « قائم سید علی محمد » البته باید از چپ بخوانید !

آقا ، پس ما برای تمام مطالب محتاج علم و استدلالیم و بیشتر از هر چیز به اینها محتاجیم ؛ زیرا مسئله ، مسئله دین است باید در مقابل این بی سوادی و جهال وارداتی بایستیم . اینها روی افرادشان کار می کنند ، لازم نیست رسوا هم بشوند زیرا این افراد بطور مخفیانه پول می گیرند .

پس ما باید علم کلام را خوب یاد بگیریم و در برابر اینها پاسخگو باشیم ، وگرنه گرگها ما را می خورند آن چنان که به هضم رابع برسند!!

منبع :

 کتاب برگی از دفتر آفتاب        



لیست کل یادداشت های این وبلاگ